محل تبلیغات شما



اعمال شب و روز هفدهم ماه ربیع الاول

هفدهم ماه ربیع الاول که مقارن به خجسته زاد روز نبی مکرم اسلام حضرت محمد(ص) و میلاد امام جعفر صادق(ع) است یکی از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه امتیاز دارد.

شب و روز هفدهم ربیع الاول

ماه ربیع الاول همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها می باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و می توان ادعا کرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتی مانند آن به خود ندیده است .

17 ربیع الاول که مقارن به خجسته زاد روز نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) و میلاد امام جعفر صادق (ع) است یکی از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه امتیاز دارد.

شب هفدهم:
طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام(صلی الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکی است.

1) غسل به نیّت روز هفدهم ربیع الاول.(فلاح السائل، صفحه 61 )

2) روزه:که برای آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتی از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است:کسی که روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب روزه یکسال را مقرّر می فرماید.(اقبال، صفحه 603 )

3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال کردن مۆمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.(همان مدرک )

4) زیارت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از دور و نزدیک در روایتی از آن حضرت آمده است:هر کس بعد از وفات من، قبرم را زیارت کند مانند کسی است که به هنگام حیاتم به سوی من هجرت کرده باشد، اگر نمی توانید مرا از نزدیک زیارت کنید، از همان راه دور به سوی من سلام بفرستید (که به من می رسد).(همان ص 604)

5) زیارت امیر مۆمنان، علی(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتی که امام صادق(علیه السلام) در چنین روزی کنار ضریح شریف آن حضرت(علیه السلام) وی را زیارت کرد.(همان مدرک، صفحه 608 ) (این زیارت در بخش زیارات، مفاتیح آمده است).

6) تکریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تکریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امکان و سرور همه ممکنات حضرت نبیّ اکرم(صلی الله علیه وآله) سفارش بسیار کرده است.

بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایی جشن ها و تشکیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبیّ مکرّم اسلام(صلی الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگی او آشنا شوند و از آن، برای ساختن جامعه ای اسلامی و محمّدی بهره کامل گیرند.
همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، در چنین شبی معراج آن حضرت صورت گرفت.(11)

روز هفدهم:
همان گونه که گفتیم مشهور میان علمای امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه(صلی الله علیه وآله) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است.(12) (عام الفیل سالی است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولی همگی نابود شدند).

همچنین در چنین روزی در سال 83 هجری قمری، ولادت امام صادق(علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.(13)

ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام)است، ولی از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمی مرتبت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق(علیه السلام) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادی و جشن و سرور است.
از آن جا که هجرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) که سرچشمه دگرگونیِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان لیلة المبیت» در این ماه واقع گردیده، و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز می باشد در مجموع از ماههای بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقه مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامی بدارند.


برکات و اعمال ماه ربیع الاول

ماه "ربیع الاول" همانگونه كه از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینكه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر بركات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است .


ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله ،اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.


ماه "ربیع الاول" همانگونه كه از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینكه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر بركات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است . چرا كه او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیكترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى است كه كاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین بركتها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .


پس بر انسان مسلمان كه برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما "آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".


 مهمترین اعمال این ماه
شب اوّل:
این شب به نام لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خوابید
آیه شریفه وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ ؛ بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)
سال هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.
1- روزه گرفتن به شكرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمۆمنان از گزند كفار و مشركان در اول ربیع‏الاول.
2- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.

روز هشتم:
در روز هشتم ربیع الأوّل، سال 206، شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام) طبق روایتى واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب اّمان، حجّة بن الحسن ـ عجّل الله تعالى فرجه الشریف ـ آغاز گردید.(3)
در این روز شایسته است زیارت امام حسن عسکری علیه السلام خوانده شود.


روز دهم :
روز ازدواج رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با حضرت خدیجه کبرى(علیها السلام) است در حالى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) 25 ساله بود و حضرت خدیجه(علیها السلام)40 ساله. به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزارى مستحب شمرده شده است.(4)


روز دوازدهم:
این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینى و مسعودى و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبىّ مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)است.(5)
همچنین در این روز، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از 12 روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید.(6) و نیز روز انقراض دولت بنى مروان در سال 132 است.(7)
اعمال مستحب در این روز به شكرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:
1- روزه گرفتن.
2- دو ركعت نماز مستحبی كه در ركعت اول بعد از حمد، سه بار سوره كافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده می‏شود.


روز چهاردهم:
در سال 64 در چنین روزى، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.(8)
وى پس از سه سال و نُه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود - که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام) و یارانش مى باشد - در سنّ سى و هفت سالگى در منطقه حوران» زندگى ننگینش به پایان رسید جنازه اش را در دمشق دفن کردند ولى اکنون اثرى از او نیست.(9)


شب هفدهم:
طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام(صلى الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکى است.(10)
1) غسل به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.(فلاح السائل، صفحه 61 )
2) روزه: كه براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: كسى كه روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یكسال را مقرّر مى فرماید.(اقبال، صفحه 603 )


3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال كردن مۆمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.(همان مدرک )


4) زیارت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک در روایتى از آن حضرت آمده است: هر كس بعد از وفات من، قبرم را زیارت كند مانند كسى است كه به هنگام حیاتم به سوى من هجرت كرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیك زیارت كنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (كه به من مى رسد).(همان ص 604)

5) زیارت امیر مۆمنان، على(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى كه امام صادق(علیه السلام) در چنین روزى كنار ضریح شریف آن حضرت(علیه السلام) وى را زیارت كرد.(همان مدرک، صفحه 608 ) (این زیارت در بخش زیارات، مفاتیح آمده است).
6) تكریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تكریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم(صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار كرده است.


بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایى جشن ها و تشكیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبىّ مكرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره كامل گیرند.
همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، در چنین شبى معراج آن حضرت صورت گرفت.(11)


روز هفدهم:
همان گونه که گفتیم مشهور میان علماى امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه(صلى الله علیه وآله) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است.(12) (عام الفیل سالى است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولى همگى نابود شدند).


همچنین در چنین روزى در سال 83 هجرى قمرى، ولادت امام صادق(علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.(13)


ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام)است، ولى از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق(علیه السلام) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادى و جشن و سرور است.
از آن جا که هجرت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که سرچشمه دگرگونىِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان لیلة المبیت» در این ماه واقع گردیده، و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز مى باشد  در مجموع از ماههاى بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقه مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامى بدارند.

 پی نوشت ها :
1. سوره بقره، آیه 207.
2. اقبال الاعمال، صفحه 592 و تفسیر نمونه، جلد 2، صفحه 78.
3. کافى، جلد 1، صفحه 503.
4. اقبال، صفحه 599.
5. زاد المعاد، صفحه 412.
6. اقبال، صفحه 599 و کامل ابن اثیر، جلد 2، صفحه 7 (حوادث سال اوّل هجرت).
7. مصباح المتهجّد، صفحه 791.
8. اقبال، صفحه 601 (سیّد بن طاووس، در همین کتاب از شیخ مفید، استحباب روزه در این روز را به خاطر هلاکت یزید نقل کرده است).
9. تتمة المنتهى، صفحه 64.
10. مصباح المتهجّد، صفحه 791 و اقبال، صفحه 603.
11. اقبال، صفحه 601.
12. مصباح المتهجّد، صفحه 791 و اقبال، صفحه 603.
13. بحارالانوار، جلد 47، صفحه 1، حدیث 2.

منابع: کتاب ارزنده المراقبات مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملكى تبریزى (ره)


 اعمال عبادي ماه صفر
در نامگذاري اين ماه، دو وجه ذكر كرده‏ اند:

1. از صُفْرَة (زردي)» گرفته شده؛ زيرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاييز و زردي برگ درختان بوده است.
2.از صِفْر (خالي)» گرفته شده؛ زيرا مردم پس از پايان ماه‏هاي حرام، رهسپار جنگ مي‏شدند و شهرها خالي مي‏شد.
اين ماه، معروف به شومي و بدشگوني است. از پيامبر اكرم (ص) درباره ماه صفر، چنين نقل شده است:
هر كس خبر تمام شدن اين ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او مي‏دهم. 
لذا در اين ماه، به دادن صدقه اهتمام بيشتري شود و براي ايمني از بلاها، دعاي زير هر روز ده مرتبه خوانده شود:
يا شَديدَ الْقُوي‏ وَيا شَديدَ الْمِحالِ يا عَزيزُ يا عَزيزُ يا عَزيزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَميعُ خَلْقِكَ فَاكْفِني‏ شَرَّ خَلْقِكَ يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّي‏ كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ وَصَلَّي اللَّهُ عَلي‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ‏
الطَّيِّبينَ الطَّاهِرينَ! 
اي سخت نيرو، و اي سختگير! اي عزيز، اي عزيز، اي عزيز! خوارند از بزرگي‏ات همه خلقت. پس كفايت كن از من شرّ خلق خودت را، اي احسان بخش! اي نيكوكار! اي نعمت بخش! اي عطا دِه! اي كه معبودي جز تو نيست! منزّهي تو! به راستي من از ظالمانم. اجابت كرديم برايش و نجاتش داديم از غمّ و همچنين نجات دهيم مؤمنان را، و رحمت كند خدا بر محمّد و آل پاك و پاكيزه‏اش!

وقايع روز اوّل ماه صفر:
شهادت زيد بن علي بن حسين در سال 121 ه.ق.

وقايع روز سوم ماه صفر:
ولادت امام باقر (ع) در سال 57 ه.ق. 

اعمال روز سوم ماه صفر:
1. نماز گزاردن. دو ركعت نماز كه در ركعت اوّل، سوره حمد و فتح، و در ركعت دوم، سوره حمد و اخلاص خوانده شود.
پس از نماز:
الف) صد مرتبه صلوات.
ب) صد مرتبه اَللَّهُمَّ الْعَنْ الَ اَبي‏ سُفْيانَ».
ج) صد مرتبه استغفار گفته شود و از خداوند متعال، طلب حاجت شود. 
وقايع روز هفتم ماه صفر:
ولادت امام موسي كاظم (ع) در سال 128 ه.ق.

وقايع روز بيستم ماه صفر:
اربعين حسيني.بازگشت اسيران حادثه كربلا به كوفه.

اعمال روز بيست و هفتم صفر:
1. خواندن زيارت امام حسين (ع). 
2. خواندن زيارت اربعين. در روايتي از امام عسكري (ع)، خواندن زيارت اربعين، از نشانه‏هاي مؤمن بر شمرده شده است. 
وقايع روز بيست و هشتم ماه‏
رحلت پيامبر اكرم (ص) در سال 11 ه.ق‏
شهادت امام حسن مجتبي (ع) در سال 50 ه.ق‏

اعمال روز بيست و هشتم صفر:
1. عزاداري و سوگواري كردن. 
وقايع روز سي‏ ام ماه‏
شهادت حضرت رضا (ع) در سال 203 ه.ق اتفاق افتاد. البته تاريخ شهادتش را آخر ماه صفر نقل كرده‏اند ولي معلوم نشد در سال شهادت، اين ماه بيست و نه روز بود يا سي روز. (293)
منابع:
- المراقبات، جواد الملكي التبريزي، چاپخانه حيدري، قم، 1381 ق، ص .
- مفاتيح الجنان‏، شيخ عباس قمي، افتخاري، تهران، 1375 ش، ص 293.
- آشنايي با زندگي امام باقر (ع) ولادت امام محمد باقر (ع)، در اوّل ماه رجب، يا سوم ماه صفر سال 57 هجري در مدينه بوده است. ايشان در روز دوشنبه هفتم ذي حجّه سال 114 هجري در مدينه وفات نمود. بارگاه نوراني آن حضرت، قبرستان بقيع، و مدت عمر ايشان، 57 سال است. پدر بزرگوارش، امام سجّاد (ع) و مادرش، فاطمه دختر امام حسن (ع) بود. آن حضرت، ابن الخيرتين» و عَلَويٌّ بين علوّيين» بود. فرزندان آن حضرت عبارت‏اند از: 1. جعفر [امام صادق (ع)]، 2.عبداللَّه، 3. ابراهيم، 4. عبيداللَّه، 5. علي، 6. زينب. 7. امّ‏سلمه.
دوره امامت آن حضرت و فرزند بزرگوارش امام صادق (ع)، مقارن با تبليغات سرّي بني عبّاس و درگيري آنان با حاكمان بني‏اميّه بود. بدين جهت، فرصتي مناسب، براي اين دو امام در نشر دين و تعليم و تربيت به وجود آمد. امامت آن حضرت، نُه يا ده سال به طول انجاميد.
زمامداران غاصب در دوره ايشان عبارت‏اند از: 1.وليد بن عبدالملك، 2. سليمان بن عبدالملك، 3. عمر بن عبدالعزيز، 4.يزيد بن عبدالملك، 5.هشام بن عبدالملك.
از سخنان آن حضرت است: عالِمٌ يُنْفَعُ بِعِلْمِهِ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعينَ اَلْفِ عابِدٍ.دانشمندي كه از دانش او سود برده شود، از هفتاد هزار عبادت كننده [بدون علم‏]، برتر است.
- بحارالأنوار، محمّد باقر المجلسي (م 1111 ق)، المكتبة الاسلامية، ج 98، ص 348.
- همان.
- همان؛ مفاتيح الجنان، ص 467.
- همان.
- حضرت رضا (ع)، در روز 11 ذي حجّه سال 148 هجري در مدينه به دنيا آمد و در آخر صفر سال 203 هجري در طوس در 55 سالگي به شهادت رسيد. بارگاه ملكوتي آن حضرت در مشهد مقدّس است. پدر بزرگوارش حضرت موسي بن جعفر(ع) و مادرش امّ‏البنين (نجمه) نام داشت.
شيخ مفيد و طبرسي گفته‏اند: امام رضا (ع) يك فرزند داشت و نام او محمد بن علي‏[جواد (ع) ]بود. امامت آن حضرت، بيست سال بود. ده سالِ آن در خلافت هارون الرشيد، پنج سال در حكومت امين و پنج سال ديگر، در حكومت مأمون واقع شد.
وقتي مأمون روي كار آمد، از حضرت دعوت كرد تا به مَرْو بيايد و بر اين دعوت، اصرار ورزيد تا اين كه در سال 200 ه.ق. حضرت مدينه را به مقصد مَرْو ترك كرد.
حوادث مهمّ اين سه سال عبارتند از:
1. عبور حضرت از نيشابور و خواندن حديث سلسلة الذَهَب» در جمع مردم آن شهر؛
2. قبولي مشروط ولايت عهدي مأمون در سال 201 ه.ق.
3. مناظرات علمي حضرت با علماي ملل و اديان.
4.رفتن حضرت براي اداي نماز عيد فطر و برگرداندن ايشان به دستور مأمون.
كلمات گهربار ايشان، در مجموعه‏هاي مستقل گردآوري شده و موجود است از جمله:
1. عيون أخبار الرضا (ع)، شيخ صدوق.
2. مسند الامام الرضا (ع) (2 ج)، عزيز اللَّه عطاردي.
3. موسوعة كلمات الامام الرضا(ع)، پژوهشكده باقرالعلوم (ع).

 

نحسی ماه صفر، خرافه یا واقعیت؟

 با فرا رسیدن ماه صفر، برخی افراد فکر می‌کنند که این ماه دارای نحسی است و هنگامی که وارد این ماه می‌شوند، هیچ کاری را آغاز نمی‌کنند تا مبادا فرجامی منحوس داشته باشد!
به راستی سعد و شومی ایام تأثیری در زندگی انسان دارد؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا تعریفی از دو واژه سعد» و نحس» ارایه می‌شود و سپس برای بررسی صحت یا سقم نحسی ایام مختلف به ویژه ماه صفر، به قرآن کریم رجوع می‌کنیم. 
*معنای لغوی سعد و نحس
سعد» به معنای فراهم شدن امور و مقدمات الهی برای رسیدن به خیر دنیوی و اخروی است(۱) و در مقابل آن، تفاوت و یا نحس قرار دارد. نحس» در لغت به معنای سرخ شدن افق همچون مس گداخته است و در اصطلاح به هر چیز شوم نحس گفته می‌شود. (۲) فراهم نشدن مقدمات و امور کارها نیز نحس تلقی می‌شود.
*نحوست ایام در کدام آیات آمده است؟
در آیات قرآن تنها در ۲ مورد اشاره به نحوست ایام» شده است:
۱- آنجا که می‌فرماید: ما تندباد وحشتناک و سردی را فِی یوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» (در یک روز شوم مستمر) بر آن‌ها فرستادیم که مردم را همچون تنه‌های نخل ریشه‌کن شده از جا بر می‌کند». (۳)
۲- در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: فَأَرْسَلْنا عَلَیهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیامٍ نَحِساتٍ»(۴) مانند بادی سخت و سرد در روزها شومی بر آنها مسلّط ساختیم».
در نقطه مقابل، تعبیر مبارک» نیز در بعضی از آیات قرآن دیده می‌شود، چنان که درباره شب قدر می‌فرماید: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ» ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم». (۵)
به این ترتیب قرآن فقط اشاره سربسته‌ای به این مسئله دارد، پس می‌توان گفت تا اینجا اصل سعد و مبارک بودن بعضی ایام و نحس بودن بعضی روزها را به صورت اجمال پذیرفته است.
*دیدگاه علامه طباطبایی و آیت‌الله مکارم درباره نحسی ایام

نظر مفسران در این باره خواندنی است:
- علامه سید محمدحسین طباطبایی در ذیل آیه ۱۹ـ۲۰ قمر می‌فرمایند: از نظر عقلی نمی‌توان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد، چون اجزای زمان مثل هم هستند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثر در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعه دیگر سعد، امّا از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم که ظاهر این آیات و سیاق آن‌ها بیش از این دلالت ندارد و آن ایام خاص (۷ شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد، روزهای نحسی بوده‌اند، ولی دیگر نمی‌رساند که حتی‌ همان روزها در هفته بعد و در ماه بعد و . ایام نحس هستند.
چون اگر تمام آن ایام نحس باشند در تمام سال، لازمه‌اش این است که تمام زمان‌ها نحس باشند و همچنین ظاهر آیاتی که دلالت بر سعد بودن ایام دارد به خاطر همراهی آن ایام با امور بزرگ و افاضات الهی و کارهای معنوی است، مثل امضا تقدیر است، نزول ملائکه و روح، انجام عبادات. و اخبار هم نتیجه‌اش این است که نحس بودن ایام به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی و یا عرفی است، امّا اینکه قطعه‌ای از زمان خاصیت تکوینی سعد و نحس داشته باشد، قابل اثبات نیست.(۶)
- آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی: از نظر عقل محال نیست که اجزا زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند، بعضی دارای ویژگی‌های نحوست و بعضی ویژگی‌های ضد آن هرچند عقلاً قابل اثبات نیست، ولی از نظر شرعی اگر دلیلی باشد قابل پذیرش است و مانعی برای آن نیست».
بعد ایشان در تفسیر نمونه روایات را مورد بررسی قرار می‌دهد و بهترین راه جمع را میان اخبار مختلف در این باب این می‌داند که اگر روزها هم تأثیری داشته باشند به فرمان خدا است، هرگز نباید برای آن‌ها تأثیر مستقلی، قائل شد و از لطف خداوند خود را بی‌نیاز دانست وانگهی نباید حوادثی را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان دارد به تأثیر ایام ارتباط داد و خود را تبرئه کرد. (۷)
*آیا روایات از نحسی ایام سخن به میان آورده‌اند:
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره اینکه آیا ائمه معصومین درباره سعد و نحس بودن ایام سخنی به میان آورده‌اند، این چنین پاسخ می‌دهد: در روایات اسلامی به احادیث زیادی در زمینه نحس و سعد ایام» برخورد می‌کنیم که هر چند بسیاری از آن‌ها روایات ضعیف هستند، ولی در بین آن‌ها روایات معتبری داریم که به برخی روایات اشاره می‌کنیم:
-از امیرمؤمنان(ع) درباره روز چهارشنبه» و فال بدی که به آن می‌زند و سنگینی آن و اینکه منظور کدام چهار‌شنبه است، سؤال شد، حضرت فرمود: فرمود چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد و در همین روز قابیل» برادرش هابیل» را کشت. و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد،(۸) لذا بسیاری از مفسران به پیروی از روایات، آخرین چهارشنبه هر ماه را روز نحس می‌دانند و از آن به اربعاء لاتدور» تعبیر می‌کنند، یعنی چهارشنبه‌ای که تکرار نمی‌شود.
-در بعضی دیگر از روایات می‌خوانیم که روز اوّل ماه روز سعد و مبارکی است، چرا که آدم در آن آفریده شد ‌و همچنین روز ۲۶ چرا که خداوند دریا را برای موسی شکافت. (۹)
- امام صادق(ع) درباره نوروز فرمود: روز مبارکی است که کشتی نوح بر جودی قرار گرفت و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد و روزی است که علی(ع) بر دوش پیامبر(ص) رفت، بت‌های کعبه را شکست و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود. (۱۰)

* چرا سعد و نحس بعضی ایام پذیرفته شده است؟

علل این امر را چند چیز می‌توان دانست:
۱- وجود وقایعی که در این ایام واقع شده است باعث سعد و یا نحس آن شده است، چنان که در بعضی روایات دیگر می‌خوانیم که روز سوّم ماه روز نحسی است، چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند و لباس بهشتی از تن آن‌ها کنده شد (۱۱)و یا اینکه روز هفتم ماه روز مبارکی است، چرا که حضرت نوح سوار بر کشتی شد. (۱۲)
۲- توجه دادن مسلمین به حوادثی که در گذشته واقع شده است تا رفتار و اعمال خود را بر حوادث تاریخی سازنده تطبیق دهند و از حوادث مخرّب و روش بنیان‌گذاران آن‌ها فاصله گیرند.
لذا در روایات فراوان سعد و نحس ایام را با بعضی از حوادث مطلوب یا نامطلوب پیوند می‌دهد، مخصوصاً در مورد روز عاشورا که بنی‌امیه به گمان پیروزی (ظاهری) بر اهل‌بیت آن روز مسعود و مبارکی می‌شمرده و در روایات شدیداً تبرک به آن روز نهی شده و حتی دستور داده‌اند که آن روز را روز ذخیره آذوقه سال و مانند آن قرار ندهند، بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کرده و عملاً از برنامه بنی‌امیه فاصله بگیرند، پس توجه دادن اسلام به سعد و نحس ایام برای این است که به یک سلسله حوادث تاریخی آموزنده توجه شود.
۳- توسل و توجه به ساحت قدس الهی و استمداد از ذات پاک پروردگار، بنابراین در روایات متعددی توصیه شده که در روزهایی که نام نحس بر آن گذارده شده با دادن صدقه و یا خواندن دعا و قرآن و توکل بر ذات الهی و استمداد از لطف او خود را بیمه کنید.
۴- توجّه به این نکته که غالباً حوادث جنبه کفاره اعمال نادرست خود انسان است و ایام ارتباط و تأثیر مستقیم ندارد، بلکه ایام را می‌توان با توبه و استغفار به روزهای مبارک و سعد تبدیل کرد.
*نتیجه‌گیری
در اسلام سعد و نحس بعضی ایام به خاطر وقایعی که در آن اتفاق افتاده، پذیرفته شده است تا به این وسیله مردم به وقایع گذشته توجه کنند و از آن درس‌ها و عبرت‌ها گرفته و برای دفع آن به خدا متوسل شوند، از او مدد جویند و از مجازات و مکافات اعمال خویش غافل نباشد.
هر چند افراط در مسأله سعد و نحس ایام یه هیچ وجه مورد پذیرش اسلام نیست، اینکه انسان به هر کاری بخواهد دست بزند، مثلاً به سراغ سعد و نحس ایام برود و عملاً از بسیاری فعالیت‌ها باز بماند، نه مورد تأیید عقل است و نه مورد تأیید شرع، درست نیست که انسان به جای بررسی عوامل شکست و پیروزی خود، گناه همه شکست‌ها را به گردن شومی ایام اندازد، بی‌تردید چنین کاری جز فرار از حقیقت و تبیین خرافی حوادث زندگی نیست.
اما درباره ماه صفر باید گفت: چون در این ماه رحلت پیامبر اکرم(ص) و چند تن از امامان معصوم(ع) اتفاق افتاده است، در روایات آمده که برای دفع آفات و بلایای این ماه، بسیار صدقه دهند، نه از آن جهت که به آن معنا نحس باشد، بلکه به خاطر از دست دادن پیامبر(ص) برای مردم روزهای خوبی نیست.
*پی‌نوشت‌ها:
۱- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، (دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، ۱۴۰۴) صفحه ۲۳۲.
۲- همان، صفحه ۴۸۵.
۳- سوره قمر، آیه ۱۹ـ۲۰.
۴- سوره فصلت،آیه ۱۶.
۵- سوره دخان، آیه ۳.
۶- علامه سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، فی تفسیر القرآن، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چهارم، ۱۳۶۲،جلد ۱۹، صفحات ۷۹ـ۸۳ با تلخیص.
۷- تفسیر نمونه، جلد ۲۳، صفحه ۴۱ و ۴۷ با تلخیص.
۸- تفسیر نورالثقلین، جلد ۵، صفحه ۱۸۳، حدیث ۲۵، به نقل از تفسیر نمونه جلد ۲۳، صفحه ۴۳.
۹- تفسیر نورالثقلین، صفحه ۱۰۵، حدیث ۲۵، به نقل از تفسیر نمونه، جلد ۲۳، صفحه ۴۳، و ر.ک: محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، (بیروت، لبنان، مؤسسة الاعلمی، للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۲ ه‍ ، ۱۹۸۲ م ح ۵، صفحات ۱۰۱ـ۱۰۲.
۱۰- بحارالانوار، جلد ۵۹، صفحه ۹۲.
۱۱- تفسیر نورالثقلین، جلد ۵، صفحه ۵۸، به نقل از تفسیر نمونه، جلد ۲۳، صفحه ۴۳.
۱۲- تفسیر نورالثقلین، جلد ۵، صفحه ۶۱، به نقل از تفسیر نمونه، جلد ۲۳، صفحه ۴۳.
*منابع برای مطالعه بیشتر
۱. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، جلد ۱۹، ذیل آیه ۱۹ قمر.
۲. ترجمه تفسیر صافی، جلد دوم، ذیل آیه ۱۹ قمر.
۳. تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی، جلدهای ۲۳ـ۳۷ـ۴۷ و جلد ۲۰، صفحه ۲۴۰

ماجرای خرافه پایان ماه صفر چیست؟

برخی موارد هستند که جنبه روایی ندارند وبیشتر آداب و رسوم قومی و بومی آنها را به وجود آورده و در گذر زمان و به خاطر نسبت داده شدن‌شان به دین پایدار مانده اند. از آن جمله خرافات مربوط به ماه صفر است. حجت‌الاسلام سیدعلیمراد کاظمی از کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی دلیل نحس و بدیمن دانستن ماه صفر را رحلت پیامبر اکرم و چند تن از امامان معصوم در این ماه عنوان می کند و در پایگاه رسمی این مرکز می نویسد: در برخی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان از انجام کارهای مهم در این ماه پرهیز کنند و برای دفع آفات و بلایای این ماه، بسیار صدقه دهند.
وی درخصوص برخی سنت‌های رایج شده در سال‌های اخیر از جمله دق‌الباب کردن 7 مسجد» و روشن کردن شمع پشت در 7 مسجد» می گوید: این موارد، پیشینه روایی ندارد و بیشتر آداب و رسومی قومی و بومی است. به عنوان مثال در برخی مناطق استان بوشهر دیده‌ام که مردم به نشانه پایان نحسی ماه صفر، قلیان می‌شکنند.
در همین رابطه چندی پیش پایگاه حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب متن استفتا و پاسخ رهبر انقلاب درباره رواج اقداماتی در آخر صفر توسط برخی از مردم را منتشر کرد.

متن این استفتا به این شرح است:
چند سالى است در شب اول ماه ربيع‌الاول حركتى در بعضى مساجد باب شده است شائبه بدعت و يا ترويج نوعى خرافه در آن مى‌رود، ماجرا از اين قرار است كه در شب اول ماه ربيع‌الاول از حدود نيمه‌شب تا اذان صبح افرادى كه غالباً خانم‌ها هستند با در دست داشتن شمع پشت درب مساجد مراجعه و با كوبيدن به درب مساجد و خواندن اذكارى توسل جسته و حاجات خود را طلب مى‌نمايند، البته اين عمل را تا هفت مسجد ادامه مى‌دهند و خصوصاً اين حال توسل در هنگام اذان صبح به اوج خود مى‌رسد و معتقد هستند بدينوسيله اتمام ماه صفر و آمدن ماه ربيع‌الاول را خبر مى‌دهند نظر حضرتعالى در اين باره چيست؟
جواب عمل مذكور مستند روايى ندارد و شيوه‌اى قابل تأييد نيست. عمل مذكور مستند روايى ندارد و شيوه‌اى قابل تأييد نيست. اگر چه اصل اذكار و ادعيه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسنديده‌اى است، لكن اشكال در شيوه عمل به نحو ياد شده است، آقايان علماى اعلام (دامت افاضاتهم) و مؤمنين (ايدهم الله تعالى) با پند و اندرز و موعظه و نصيحت از رواج چنين رفتارهايى كه چه بسا ممكن است منتهى به وَهْن مذهب گردد، جلوگيرى نمایند.

همچنین آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی نیز در پاسخ به یک استفتا اقدام برخی افراد در پایان ماه صفر که درمساجد را می زنند تا با این کار به پیامبر گرامی اسلام تبریک بگویند را از خرافات دانست. متن استفتاء و پاسخ ایشان به این شرح است:این که گفته می شود در پایان ماه صفر باید در10 مسجد را بزنند و به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آغاز ماه ربیع الاول را تبریک بگویند. آیا چنین مطلبی درست است یا خیر؟
ایشان در پاسخ عنوان کرد: این مطلب از خرافات است که در میان عده ای ترویج شده و اول ماه ربیع الاول در مساجد را می زنند تا با این کار به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پایان ماه صفر را بشارت دهند؛ این خرافات است و مومنین و مومنات از این کار باید پرهیز کنند.
همچنین باور غلط دیگر که این روزها با ایمیل و پیامک بین افراد رد وبدل می شود، بشارت بهشت از قول پیامبر صلوات الله علیه و آله در راستای خشنودی ایشان از پایان یافتن ماه صفر و آغاز ماه ربیع الاول صورت می‌گیرد که متأسفانه باعث شده اصل و شأن حدیث، مورد غفلت قرار گرفته و مفهوم آن وارونه جلوه داده شود.

ریشه این شبهه چیست؟

اما اصل قضیه در این حدیث است که می گوید: از ابن عباس نقل شده که گفت روزی پیامبر (ص) به همراه تعدادی از اصحاب‌شان در مسجد قبا نشسته بودند،رسول خدا (ص) فرمود: اولین کسی که الان بر شما وارد می‌شود، مردی از اهالی بهشت است،برخی از اصحاب تا این سخن را شنیدند، برخاسته و از مسجد خارج شدند، تا دوباره وارد شده و اولین کسی باشند که بهشت بر او واجب می‌شود،پیامبر (ص) متوجه شده، و به بقیه اصحاب که نزد ایشان بودند، فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد می‌شوند، (ولی از میان آنها) کسی که پایان یافتن ماه آذار (نام یکی از ماه‌های رومی معادل ماه خرداد و در آن زمان معادل ماه صفر) را بر من بشارت بدهد، اهل بهشت است،آن جماعت برگشتند و وارد شدند و ابوذر رضی الله عنه نیز همراه‌شان بود،پیامبر به آنها فرمود: ما در کدام‌یک از ماه‌های رومی هستیم؟ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است. پیامبر فرمود: ای اباذر! من این مسأله را می‌دانستم ولی دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردی از اهالی بهشتی، و چطور این‌گونه نباشد، در حالی که تو بعد از من به دلیل محبتت به اهل بیتم، از حرم من طرد (تبعید) می‌شوی، تنها زندگی می‌کنی و تنها می‌میری، و قومی که امر کفن و دفن تو را انجام می‌دهند، به واسطه‌ی تو خوشبخت می‌شوند، آنها دوستان من در بهشتی هستند که به پرهیزکاران وعده داده شده است.»
با توجه به مضمون روایت این است که: امید می رود که با آغاز ماه ربیع، مانند گروهی که با دفن و تکریم حضرت اباذر علیه السلام، به عنوان دوستان پیامبر صلی الله علیه و آله در بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده» معرفی شدند، ما نیز با یادآوری مقام و تأسّی به او که در راه محبت اهل بیت و وفاداری به ایشان، در سخت‌ترین شرایط، جانش را فدا کرد، به جایگاه ایشان نائل شویم.
در مفاتیح‌الجنان» شیخ عباس قمی آداب خاصی برای پایان ماه صفر ذکر نشده و تنها به ذکر اعمال شب اول ماه بسنده شده است. البته در برخی روایات، اقامه نماز شکر به شکرانه اقامه دو ماه عزاداری و عبادت توصیه شده است.
یکی از آداب مرسوم در پایان ماه صفر که با شهادت امام رضا (ع) نیز همراه است، حضور در بارگاه آن امام فرزانه و ایجاد پیوند عاطفی و ولایی با ایشان است. پیوندی که در زیارت تمام معصومان وارد شده است.


ماه صفر دومین ماه سال هجری قمری است؛ در ماه محرم و ماه صفر رویداد‌های تلخی رخ داده است. به خاطر همین مسلمانان و شیعیان این دو ماه را برای احترام به مقام و منزلت اهل بیت (ع) عزاداری می‌کنند. انجام اعمال مختلفی در ماه صفر سفارش شده است که در ادامه این گزارش می‌خوانید:

اول ماه صفر

اعمال مشترک اول هر ماه در ابتدای ماه صفر نیز مورد توجه است.

در زمان دیدن هلال ماه خواندن دعای هلال  مرسوم است؛ بجا آوردن سه مرتبه: اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگویید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا

بهترین دعای زمان رویت هلال، دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه است.

قرآن خواندن

خواندن هفت مرتبه سوره حمد» سفارش شده است.

روزه گرفتن

به جا آوردن سه روز روزه در هر ماه دارای ثواب و فضیلت زیادی است. مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد می‌گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.

نماز خواندن

شب اول ماه: خواندن دو رکعت نماز ؛ در هر رکعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند؛ سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند.

روز اول ماه: خواندن دو رکعت نماز اول ماه در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بخواند و بعد از نماز صدقه‌ای در راه خدا بدهد. هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.

خواندن دعا، تلاوت قرآن، اقامه نماز و روزه داری از اعمال مستحبی ماه صفر است.

بجا آوردن پنجاه‏ و یک رکعت نمازهاى واجب و نافله در شب ‏و روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، در سجده پیشانی را بر خاک گذاشتن، بلند گفتن بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» نیز سفارش شده است. شیخ در کتاب تهذیب» و مصباح» زیارت خاص این روز را از امام صادق (ع) نقل کرده است.

ختم سوره واقعه

ختم سوره واقعه دارای ثواب و فضیلت بسیار است؛ خواندن یک مرتبه سوره واقعه در روز اول صفر، روز دوم دو مرتبه، روز سوم سه مرتبه و به همین ترتیب به شماره روز‌ها سوره واقعه خوانده شود  تا روز چهادهم. این سوره‌ را می‌توان در طول روز و به مرور زمان خواند. در روایتی از امامان معصوم (ع) آمده است، چون اول ماه قمری با روز دوشنبه مصادف شد ختم سوره واقعه را به روشی که بیان شد، انجام دهید.

بر اساس روایاتی از رسول اکرم (ص)؛ هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب به او پریشانی نمی‌رسد. امام جعفر صادق (ع) هم فرمودند هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب پیش از آنکه بخوابد، ملاقات کند خداوند را در حالتی که روی آن، چون ماه باشد. هرکه مشتاق بهشت است سوره واقعه بخواند.

خواندن دعای مخصوص ماه صفر

اگر کسی می خواهد از بلا‌های نازله در این ماه محفوظ بماند، هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند.

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ

اى سخت نیرو و اى سخت‏گیر اى با عزت اى عزیز اى با عزت

ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ‏

از بزرگیت تمام خلقت در پیشگاه تو خوار است پس شر خلقت را از من کفایت فرما اى احسان کننده اى نیکوکار اى نعمت بخش اى عطا ده

یَا لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ

اى که نیست معبود حقى جز تو منزهى تو بدرستى که من از ظالمانم پس اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غم و همچنین نجات دهیم مومنان را

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و رحمت خداى بر محمد و آل پاک و پاکیزه ‏اش

روز سوم ماه صفر

خواندن دو رکعت نماز؛ در رکعت اول سوره حمد و سوره فتح و در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید و پس از سلام نماز، صد بار صلوات فرستادن و صد بار آل ابی سفیان را لعن کردن و صد مرتبه استغفار کردن در روز سوم ماه صفر فضیلت بسیار دارد.

روز بیستم ماه صفر

به جا آوردن زیارت امام حسین (ع) و یاران ایشان، خواندن زیارت اربعین، خواندن دو رکعت نماز و نشستن به سمت حرم مطهر امام حسین (ع) و به جا آوردن ذکر دارای فضیلت زیادی است.


محرم یا محرم‌الحرام نخستین ماه از ماه‌های دوازده گانه قمری و از ماه‌های حرام است. این ماه پس از اسلام به دلیل نخستین ماه حرام، محرم نامگذاری و جنگ در این ماه تحریم شده است.

وقایع و حوادث فراوانی در ماه محرم رخ داده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

از مهم‌ترین حوادث و رویداد‌های این ماه شهادت امام حسین (ع) در واقعه خونین و بزرگ قیام تاسوعا و عاشوراست. اسارت خاندان امام حسین (ع) در کوفه و شام، غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، عروج حضرت ادریس به آسمان، استجابت دعای حضرت زکریا (ع)، عبورحضرت موسی (ع) از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب، به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مامون عباسی، قتل جعفر برمکی و انقراض آل برمک و دولت برامکه از دیگر اتفاقات این ماه است. 

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

اعمال دهه اول محرم شامل دعاها، نماز‌ها و روزه گرفتن و عزاداری برای امام حسین (ع) و یارانشان است؛ سوگواری محرم عزاداری‌ها و یادبود‌هایی است که به مناسبت به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و جمعی از یاران ایشان در واقعه بزرگ کرب و بلا و در سال ۶۱ هجری قمری اتفاق افتاد. البته سوگواری برای امام حسین (ع) مختص ماه محرم نیست و در روز‌های دیگرسال نیز با توجه به فرهنگ و رسم هر منطقه انجام و از روز نخست محرم آغاز می‌شود و در ظهر عاشورا به اوج می‌رسد. در غروب و شامگاه عاشورا، این سوگواری با عنوان مراسم شام غریبان ادامه پیدا می‌کند.

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

در روز دوازدهم محرم نیز مراسمی با نام سوم امام حسین (ع) برپا می‌شود. این مراسم‌ها در روز شانزدهم محرم با نام هفتم امام حسین (ع) و بیستم صفر با نام اربعین ادامه پیدا می‌کند. مراسم سوگواری سومین امام شیعیان از دیدگاه شیعیان اهمیت بسیاری دارد و انجام آن عبادت است. سوگواری محرم در مکان های مختلف به صورت‌های گوناگون انجام می‌شود. این مراسم علاوه بر ابعاد مذهبی، ی و اجتماعی نیز اهمیت دارد. سوگواری شیعیان ایران در ماه محرم همواره به صورت خودجوش بوده است و حکومت‌ها دخالتی در راه‌اندازی دسته‌های عزاداری و برپایی مجالس سوگواری نداشته‌اند.

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

در روز‌های عزاداری محرم چهره شهر‌های بزرگ و کوچک ایران به صورت چشمگیری تغییر می‌کند و سیاهپوش می‌شود. بیرق‌ها و علم‌های سیاه و گاه سبزرنگ بر در و بام تکایا، مساجد، خانه‌ها، موسسات، ادارات و معابر افراشته می‌شود. زن و مرد و پیر و جوان سیاه می‌پوشند و خصوصاً در ظهر عاشورا برخی چهره‌ها و موهایشان را گل‌آلود می‌کنند. در این ایام ن و مردان و به خصوص جوانان در مساجد و معابر و تکایا جمع می‌شوند به سر و سینه خود می‌کوبند تا عزا برپا دارند.

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

اعمال روز و شب اول محرم

شب و روز اول ماه محرم دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب مفاتیح‌الجنان بیان شده است.

خواندن دعای اول ماه، خواندن نماز‌های مستحبی و روزه گرفتن از مهم‌ترین اعمال شب و روز اول ماه محرم است؛ از امام رضا (ع) منقول است

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

رسول اکرم (ص) در اعمال دهه اول محرم در روز اول، دو رکعت نماز مى‌‏خواند و چون فارغ مى‌شد دست‌ها را بلند مى‌‏کرد و این دعا را سه دفعه مى‌خواند:

اللَّهُمَّ أَنتَ الْإِلَهُ الْقَدِیمُ وَ هَذِهِ سَنَهٌ جَدِیدَهٌ فَأَسْأَلُکَ فِیهَا الْعِصْمَهَ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ الْقُوَّهَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَهِ بِالسُّوءِ وَ الاِشْتِغَالَ بِمَا یُقَرِّبُنِی إِلَیْکَ یَا کَرِیمُ‏ یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ یَا عِمَادَ مَنْ لاَ عِمَادَ لَهُ یَا ذَخِیرَهَ مَنْ لاَ ذَخِیرَهَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لاَ حِرْزَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لاَ غِیَاثَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لاَ سَنَدَ لَهُ یَا کَنْزَ مَنْ لاَ کَنْزَ لَهُ‏ یَا حَسَنَ الْبَلاَءِ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یَا عِزَّ الضُّعَفَاءِ یَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى یَا مُنْجِیَ الْهَلْکَى یَا مُنْعِمُ یَا مُجْمِلُ یَا مُفْضِلُ یَا مُحْسِنُ
أَنتَ الَّذِی سَجَدَ لَکَ سَوَادُ اللَّیْلِ وَ نُورُ النَّهَارِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ‏ وَ دَوِیُّ الْمَاءِ وَ حَفِیفُ الشَّجَرِ یَا اللَّهُ لاَ شَرِیکَ لَکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لاَ یَعْلَمُونَ وَ لاَ تُؤاخِذ ْ نَا بِمَا یَقُولُونَ‏ حَسْبِیَ اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَابِ‏ رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذ ْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُ نکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّاب. 

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

بهتر است در شب اول، بعضى از نمازهایى را که در این شب سفارش شده است به مقدار حال و توانایى خوانده شود. خواندن دو رکعت نماز شامل حمد و یازده بار قل هو الله احد در شب اول محرم دارای فضیلت و ثواب بسیار است.

بر اساس روایات روزه گرفتن در روز اول ماه همراه با کار‌های خیر برابر عبادت یک سال است و فرد تا سال آینده محفوظ خواهد بود. مستحب است روزه تمام ماه گرفته شود و در مورد روزه تاسوعا و عاشورا روایت مخصوص داریم؛ اما احتیاط این است که روز عاشورا روزه گرفته نشود ولى از خوردن و آشامیدن تا عصر خوددارى شود و آن‌گاه فرد چیزى بخورد یا بیاشامد.

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

اعمال روز سوم ماه محرم

روزه گرفتن: در روایت آمده است حضرت یوسف (ع) در این روز از چاه خارج شد و اگر کسى این روز را روزه بگیرد، خداوند مشکل او را برطرف و سختی‌ها را بر او آسان مى کند.

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

اعمال روز نهم ماه محرم

زیارت حرم مطهر امام حسین (ع) در روز نهم محرم دارای ثواب و فضلیت بسیار است؛ اگر کسى در این شب در کربلا باشد و زیارت امام حسین (ع) را بجا آورد، خداوند متعال تا صبح او را آغشته به خون امام حسین (ع) و از جمله شهدا با آن امام حسین (ع) محشور فرماید.

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

اعمال روز دهم ماه محرم

شایسته است شیعیان در روز دهم محرم که روز شهادت امام حسین (ع) و روز مصیبت و حزن ائمه اطهار (ع) است، مشغول هیچ کار دنیوی نشوند و به گریه و نوحه و مصیبت برای امام حسین (ع) و یارانشان بپردازند.

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

خواندن چهار رکعت نمازمستحبی در هر رکعت حمد و پنجاه مرتبه توحید؛ این نماز مطابق با نماز امیرالمومنین (ع) است که فضیلت بسیار دارد؛ شایسته است بعد از نماز، ذکر خدا و صلوات بسیار و بر دشمنان رسول الله (ص) آنچه در توان است لعنت فرستاده شود.

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

براى شب دهم محرم دعا و نمازهاى زیادی با فضیلت هاى بسیار نقل شده است؛

از جمله آنها صد رکعت نماز هر رکعت خواندن حمد و سه مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و بعد از پایان نماز گفتن هفتاد مرتبه: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ‏ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ‏ است. خواندن دعای زیر جزو اعمال دهه اول محرم است و در روز عاشورا نیز توصیه شده است:

اللَّهُمَّ أَنتَ مُتَعَالِی الْمَکَانِ عَظِیمُ الْجَبَرُوتِ شَدِیدُ الْمِحَالِ غَنِیٌّ عَنِ الْخَلاَئِقِ عَرِیضُ الْکِبْرِیَاءِ قَادِرٌ عَلَى مَا تَشَاءُ قَرِیبُ الرَّحْمَهِ صَادِقُ الْوَعْدِ سَابِغُ النِّعْمَهِ حَسَنُ الْبَلاَءِ قَرِیبٌ إِذَا دُعِیتَ مُحِیطٌ بِمَا خَلَقْتَ قَابِلُ التَّوْبَهِ لِمَنْ تَابَ إِلَیْکَ‏ قَادِرٌ عَلَى مَا أَرَدْتَ وَ مُدْرِکٌ مَا طَلَبْتَ وَ شَکُورٌ إِذَا شُکِرْتَ وَ ذَکُورٌ إِذَا ذُکِرْتَ‏ أَدْعُوکَ مُحْتَاجاً وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فَقِیراً وَ أَفْزَعُ إِلَیْکَ خَائِفاً وَ أَبْکِی إِلَیْکَ مَکْرُوباً وَ أَسْتَعِینُ بِکَ ضَعِیفاً وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ کَافِیاً احْکُمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا (بِالْحَقِّ) فَإِنَّهُمْ غَرُّونَا وَ خَدَعُونَا وَ خَذَلُونَا وَ غَدَرُوا بِنَا وَ قَتَلُونَا وَ نَحْنُ عِتْرَهُ نَبِیِّکَ وَ وَلَدُ (وُلْدُ) حَبِیبِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَیْتَهُ بِالرِّسَالَهِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَى وَحْیِکَ‏ فَاجْعَلْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏

اعمال و فضیلت‌های دهه اول محرم////

مقتل خوانی، شب زنده داری، خواندن هزار مرتبه توحید، خواندن زیارت عاشورا معروفه، خواندن زیارت وارث و احیا گرفتن از اعمال دهه اول محرم است و فضیلت عبادت جمیع ملائکه و عبادت هفتاد سال را دارد. فرستادن هزار مرتبه لعنت بر قاتلان امام حسین (ع) و یارانشان هم از اعمال دهه اول محرم است.


روز مباهله» چه روزی است

بیست و چهارم ذی‌الحجّه نه تنها روز مباهله و روز نزول آیه تطهیر» بر قلب مبارک پیامبر(ص) است بلکه در این روز حضرت امیرالمؤمنین(ع)در حال رکوع انگشترى خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ» در شان ایشان بر قلب نازنین پیامبر(ص) نازل گردید.

یکی از انواع نفرین حق، مباهله» است، مباهله» از ریشه بَهْل» به معنای لعن است اما راغب اصفهانی معتقد است که بهل» (بر وزن اهل)، به معناى رها کردن و قید و بند را از چیزى برداشتن است؛ به همین جهت هنگامى که حیوانى را به حال خود واگذارند تا نوزادش بتواند به آزادى شیر بنوشد، به  اوباهل» مى‏ گویند، و ابتهال» در دعا به معناى تضرع و واگذارى کار به خدا است؛ مانند سخن خداوند که در آیه مباهله می فرماید: ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِین؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». سپس در پایان می گوید: کسی که ابتهال را به لعن و دوری از خدا تعریف کرده، به این جهت است که استرسال و رها کردن و واگذار کردن بنده به حال خود این نتایج را به دنبال مى‏آورد.

 

مباهله در اصطلاح

با توجه به آیه61 سوره آل عمران، مباهله به معناى نفرین کردن دو نفر نسبت به یکدیگر است بدین ترتیب که افرادى که درباره یک مسئله مهم مذهبى با هم نزاع دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا ساخته و مجازات کند. پس مورد تشریع مباهله، مخصوص اختلافات و منازعات دینی و مذهبى است تا جایى که با گفت و گو حل نشود و کار به انکار و مکابره بکشد. به بیان دیگر مباهله یعنى نفرین کردن یکدیگر تا هر کس بر باطل بوده مورد غضب الاهى قرار گیرد و آن کس که بر حق است شناخته شود و بدین گونه حق از باطل تشخیص داده شود. طبیعی است که طرفین مباهله، باید معتقد به پروردگار باشند تا بتوانند اقدام به چنین کاری نمایند، چون فردی که خداپرست نیست، نمی تواند از خداوند درخواستی داشته باشد.

 

عمومیت مباهله

با توجه به شأن نزول آیه شریفه مباهله که روى سخنش تنها به پیامبر اسلام (ص) است شاید گفته شود که مباهله، مخصوص زمان پیامبر (ص) است، ولی این سخن درستی نیست و نمی توان مباهله را ویژه زمان پیامبر (ص) دانست، بلکه دیگر مؤمنان نیز مى‏ توانند مباهله کنند؛ زیرا اولاً بر اساس قانون مسلم اصولی، شأن نزول آیه موجب تخصیص آیه نمی شود. ثانیاً شکى نیست که آیه مباهله هرچند یک دستور کلى براى دعوت به مباهله به مسلمانان نمى‏ دهد بلکه روى سخن در آن تنها با پیامبر اسلام (ص) است، ولى این موضوع مانع از آن نخواهد بود که مباهله در برابر مخالفان یک حکم عمومى باشد و افراد با ایمان که از تقوا و خدا پرستى کامل برخوردارند هنگامى که استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جایى نرسد، آنها را دعوت به مباهله کنند.ثالثاً: از روایاتى که در منابع اسلامى نقل شده نیز عمومیت این حکم استفاده مى ‏شود: مرحوم کلینی، در کافی حدیثى از امام صادق (ع) نقل کرده که به یکی از اصحاب خویش فرمود: اگر مخالفان سخنان حقّت را نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت کن. از این رو می توان معتقد بود که هر کس با حفظ شرایطی که بیان شد برای اثبات حقانیت خویش در مقابل دشمنان ایمانش بتواند مباهله کند.

 

شرایط مباهله

همان گونه که از تعریف مباهله بر می آید، مباهله یک نحوه از دعا است؛ از این رو گفته اند: شرایطی که برای دعا ذکر شده، برای مباهله نیز لازم است، ولی با توجه به اینکه مباهله دعای خاصی است، تبعاً دارای ویژگی ها و شرایط ویژه ای نیز می باشد، از جمله کسی که می خواهد مباهله کند باید خود را سه روز اصلاح اخلاقى کند، روزه بگیرد، غسل کند، با کسى که مى ‏خواهد مباهله کند به صحرا برود، ساعتى که در آن مباهله می شود: بین الطلوعین؛ یعنی میان سپیده دم تا برآمدن آفتاب است، انگشتان دست راستش را در انگشتان راست او بیفکند، از خودش آغاز کند و بگوید: اللّهُمَّ رَبَّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ الارَضینَ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ اِنْ کانَ فُلانٌ جَحَدَ الْحَقَّ وَ کَفَرَ بِهِ فأَنْزِلْ عَلَیْهِ حُسْبانا مِنَ السَّماءِ وَ عَذابا الیما» یعنی: اى خدایى که پروردگار آسمان هاى هفتگانه و زمین هاى هفتگانه و پروردگار عرش با عظمت هستى! اگر فلانى (طرف مقابل در مباهله) منکر حق است و نسبت به آن کفر مى ورزد، پس نازل گردان بر او آتشى از آسمان و عذابى دردناک. و بعد بار دیگر این دعا را تکرار کند.

 

مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران

در سال دهم هجرى (632 م) که پایه هاى حکومت اسلام کاملاً مستحکم شده بود، پیامبر گرامى اسلام حضرت محمد (ص) به موازات مکاتبه با سران دولِ جهان و مراکز مذهبى، نامه اى نیز براى اسقف نجران ابو حارثه» فرستاد و اهالى آن منطقه را به اسلام دعوت کرد. متن این نامه بدین شرح است:

به نام خداى ابراهیم و اسحاق و یعقوب. این نامه اى است از محمد پیامبر (ص) و فرستاده خدا به اسقف نجران. خداى ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش و شما را از پرستش و عبادت بندگان به پرستش خدا دعوت مى کنم؛ شما را دعوت مى کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و تحت ولایت خداوند در آیید و اگر این دعوت را نمى پذیرید، باید به حکومت اسلامى جزیه (مالیات) بپردازید، وگرنه با شما اعلام جنگ مى کنم. والسلام.

فرستادگان حضرت محمد (ص) وارد نجران شده و نامه حضرت را به اسقف نجران دادند. اسقف نامه را با دقت خواند. وقتى از محتواى نامه مطلع شد، وحشت عجیبى سراپاى وجودش را فرا گرفت. شخصى را نزد شرحبیل بن وداعه»، که شخصى با درایت و کاردان بود، فرستاد و او را به خدمت فرا خواند و نظر او را درباره نامه پیامبر جویا شد. شرحبیل گفت: ما مکررا از پیشوایان مذهبى مان شنیده ایم و به این مطلب یقین داریم که خداوند به حضرت ابراهیم وعده داده است که نبوت را از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل منتقل کند و هیچ بعید نیست که محمد همان پیامبر موعود باشد. با این حال، این یک مسئله مذهبى و مربوط به نبوت است و من در این گونه مسائل نظرى ندارم؛ اگر از امور دنیوى بود، بدون شک اظهار نظر مى کردم و از هیچ گونه تلاشى فروگذار نمى کردم اسقف به دنبال دو نفر دیگر به نام هاى عبدالله بن شرحبیل» و جبار بن فیض» فرستاد و نظر آنها را نیز جویا شد. آنها نیز همان پاسخ شرحبیل را تکرار کردند.نگرانى اسقف بیشتر شد و دستور داد ناقوس ها را به صدا در آوردند. پس از این که همه مردم نجران گرد آمدند، اسقف نامه پیامبر را براى مردم خواند و از آنان نظرخواهى کرد. نتیجه این شد که گروهى از صاحب نظران را براى بررسى اوضاع و احوال پیامبر گرامى (ص) به مدینه بفرستند. بنابراین 70 نفر از نخبگان و دانایان انتخاب شدند که در رأس آنان 3 تن از رهبران مذهبى قرار داشتند: ابو حارثه بن علقمه»، اسقف اعظم نجران، که سمت نمایندگى رسمى کلیساهاى روم را در حجاز به عهده داشت؛ عبدالمسیح» که لقبش عاقب» بود و به عقل و درایت شهرت داشت؛ أیهم» که به او سید» مى گفتند.

 

هیئت نمایندگى مسیحیان در مدینه

هیئت نمایندگى مسیحیان وارد مدینه شدند. قبل از آن که نزد پیامبر اکرم (ص) بروند، لباس هاى فاخر ابریشمى پوشیدند و انگشتر طلا به دست کردند و بر پیامبر اکرم (ص) - که در مسجد بود - وارد شدند و به پیامبر (ص) سلام کردند. حضرت پاسخ آنها را نداد و حاضر به سخن گفتن با آنها نشد.

مسیحیان غمگین و متحیر به فکر چاره بودند که ناگاه چشمشان به عثمان بن عفّان» و عبدالرحمن بن عوف» افتاد. چون از دوران جاهلیت با آنها آشنا بودند، نزد آنان رفتند و موضوع را با آن دو در میان گذاشتند. آن دو اظهار داشتند که حل این مشکل به دست على بن ابى طالب (ع) است، بنابراین از آن حضرت که در آن جا حاضر بود، چاره خواستند. حضرت فرمود: لباس هاى ابریشمى و انگشترهاى طلا را از خود دور کنید و با همان لباس سفر به خدمت حضرت بروید. مطمئن باشید که حضرت شما را خواهد پذیرفت. آنها طبق راهنمایى حضرت على (ع) عمل کردند و خدمت رسول اکرم (ص) رفتند. حضرت آنها را پذیرفت و فرمود: قسم به آن کسى که مرا به حق مبعوث کرد، دفعه اول که این جماعت نزد من آمدند، شیطان همراهشان بود.

 

 مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر اسلام (ص)

 مسیحیان قبل از آنکه وارد مذاکره رسمى با پیامبر اسلام (ص) شوند، اظهار داشتند چون هنگام نماز است، اجازه دهید نمازمان را بخوانیم. حضرت به آنها اجازه داد و آنها به طرف قبله خودشان (مشرق) نماز خواندند. پس از اقامه نماز، مذاکرات آغاز شد و حضرت رسول (ص) براى بار دیگر آنها را به اسلام دعوت کرد؛ ولى اظهار داشتند که ما قبل از تو مسلمان شده ایم. حضرت فرمود: دروغ مى گویید، چون شما صلیب را عبادت مى کنید و گوشت خوک مى خورید و عیسى را فرزند خدا مى دانید و این امور با اسلام و اعتقاد به خداوند یگانه سازگار نیست.

نتیجه جلسه این شد که براى فرداى آن روز با پیامبر اسلام (ص) قرار مباهله بگذارند؛ اگر پیامبر اسلام (ص) براى مباهله سربازان و نیروهاى نظامى اش را همراه آورد، با او مباهله کنند، و اگر با خاصان و اهل بیتش در محل مباهله حاضر شود، با او مباهله نکنند؛ چرا که معلوم مى شود پیامبر اسلام (ص) به حقانیت خودش مطمئن است، و گرنه عزیزان خویش را در معرض هلاکت قرار نمى دهد. تصمیم هیئت مسیحى به پیامبر اسلام (ص) ابلاغ شد و قرار شد هر دو طرف فرداى آن روز (24 ذى حجه) براى انجام مباهله در خارج از مدینه حاضر شوند. پس از معلوم شدن زمان مباهله، پیامبر اکرم (ص) افرادى را جهت دعوت کردن مردم براى مشاهده جریان مباهله، به مدینه و اطراف آن فرستاد تا از همه مردم دعوت به عمل آورند. روز موعود جمعیت بسیارى از زن و مرد در محل مباهله حاضر شدند.

 

 مسیحیان نجران تسلیم مى شوند

مسیحیان با دیدن چهره مصمم و مطمئن پیامبر اسلام (ص) و همراهانش از یک سو، و شنیدن سخنان یأس آور اسقف نجران از سوى دیگر، تصمیم گرفتند در برابر خواسته هاى پیامبر (ص) تسلیم شوند. بنابراین خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیده و گفتند: یا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمى کنیم، ولى حاضریم مصالحه کنیم و هر مقدارى که خواسته باشى به تو جزیه بپردازیم. پیامبر بزرگوار اسلام (ص) پیشنهاد آنها را پذیرفت و از انجام مباهله منصرف شد و قرارداد صلحى بین پیامبر اسلام (ص) و مسیحیان نجران بسته شد.

 

مفاد قرارداد پیامبر (ص) با مسیحیان

بر اساس قراردادى که به امضاى طرفین رسید، قرار شد مسیحیان نجران در مقابل امنیتى که به برکت حکومت اسلامى تأمین مى شود، سالانه 2 هزار حُلّه (هر حله برابر با یک قواره پارچه براى یک دست لباس) به عنوان جزیه به حکومت اسلامى بپردازند؛ البته به این شکل که هزار حُلّه را در ابتداى سال و هزار حُلّه را در نیمه آن پرداخت کنند. قیمت هر حُلّه نیز چهل درهم بود. بنا به گفته بعضى از مورخان، علاوه بر2 هزار حُلّه، پرداخت 30 زره و نیزه و 30 اسب و 30 شتر نیز شرط شد.

 

اعمال و دعاى روز مباهله

در روز 24 ذی الحجه که روز مباهله رسول خدا(ص) با نصاراى نجران است؛ پیامبر پیش از آنکه مباهله کند، عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت: پروردگارا هر پیغمبرى را اهل بیتى بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او، خداوندا اینها اهل بیت من هستند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنى. پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شأن ایشان آورد. پس حضرت رسول (ص)آن چهار بزرگوار را بیرون برد از براى مباهله چون نگاه نصارى بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُرأت مُباهله ننمودند و استدعاى مصالحه و قبول جزیه نمودند و در این روز نیز حضرت امیرالمؤمنین(ع)در حال رکوع انگشترى خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ در شانش نازل شد.

 علاوه بر استحباب غسل و روزه در روز24 ذی الحجه. خواندن نماز نیز توصیه شده است؛ به این کیفیت که نزدیک زوال غسل کند و دو رکعت نماز بگذارد و در هر رکعت پس از حمد، سوره توحید، آیة الکرسی و سوره قدر، هر کدام را ده بار بخواند. همچنین خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و در مفاتیح الجنان ذکر شده است. همچنین بعد قرائت دعای مذکور، قرائت دو رکعت نماز و 70 مرتبه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ، صدقه دادن به جهت تأسی به حضرت امیرالمؤمنین (ع)، زیارت کردن امام علی(ع) و خواندن زیارت جامعه از جمله اعمال روز مباهله ذکر شده است.


ولادت با سعادت حضرت امام موسي بن جعفر (ع) را به مسلمانان جهان تبريک مي گوييم.

زندگينامه امام موسي كاظم (ع)
نام: موسى‏ بن جعفر.
كنيه: ابو ابراهيم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعيل.
القاب: كاظم، صابر، صالح، امين و عبدالصالح.
آن حضرت در ميان شيعيان به باب الحوائج» معروف است.
منصب: معصوم نهم و امام هفتم شيعيان.
تاريخ ولادت: هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نيز سال 129 را ذكر كردند.
محل تولد: ابواء (منطقه‏اى در ميان مكه و مدينه) در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: حميده مصفّاة. نام‏هاى ديگرى نيز مانند حميده بربريه و حميده اندلسيه نيز براى او نقل شده است. اين بانو از ن بزرگ زمان خويش بود و چندان فقيه و عالم به احكام و مسائل بود كه امام صادق(ع) ن را در يادگيرى مسائل و احكام دينى به ايشان ارجاع مى‏داد. و درباره‏اش فرمود: حميده، تصفيه شده است از هر دنس و چركى؛ مانند شمش طلا. پيوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسيده است به من، به خاطر آن كرامتى كه از خداى متعال براى من و حجت پس از من است».
مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق (ع)، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 3 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بيست سالگى به امامت رسيد.
تاريخ و سبب شهادت: 25 رجب سال 3 هجرى، در سن 55 سالگى، به‏وسيله زهرى كه در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون‏الرشيد به آن حضرت خورانيده شد.
محل دفن: مقابر قريش بغداد (در سرزمين عراق) كه هم اكنون به كاظمين» معروف است.
همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه. و چند ام ولد ديگر.
فرزندان: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل يكى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت كه تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند.
الف) پسران‏
. 1امام على بن موسى الرضا(ع).
2. ابراهيم.
3. عباس.
4. قاسم.
5. اسماعيل.
6. جعفر.
7. هارون.
8. حسن.
9. احمد.
10. محمد.
11. حمزه.
12. عبد اللّه.
13. اسحاق.
14. عبيداللّه.
15. زيد.
16. حسين.
17. فضل.
. سليمان
ب) دختران
1. فاطمه كبرى.
2. فاطمه صغرى.
3. رقيّه.
4. حكيمه.
5. ام ابيها.
6. رقيّه صغرى.
7. كلثوم.
8. ام جعفر.
9. لبابه.
10. زينب.
11. خديجه.
12. عليّه.
13. آمنه.
14. حسنه.
15. بريهه.
16. عائشه.
17. ام سلمه.
. ميمونه.
19. ام كلثوم.
 يكى از دختران آن حضرت به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه (س) كه براى ديدار برادرش امام رضا (ع) عازم ايران شده بود، در شهر قم بيمار شد و پس از چند روز بيمارى، وفات يافت و در اين شهر مدفون گرديد. هم اكنون مقبره ايشان زيارتگاه شيعيان سراسر جهان و مَدْرس عالمان و مجتهدان شيعى است.
اصحاب وياران :
تعداد ياران، اصحاب و راويان امام موسى كاظم (ع) بسيار است. در اين جا نام تعدادى از اصحاب بزرگ آن حضرت ذكر مى‏گردد:
1. على بن يقطين.
2. ابوصلت بن صالح هروى .
3. اسماعيل بن مهران.
4. حمّاد بن عيسى.
5. عبدالرحمن بن حجّاج بجلى.
6. عبداللّه بن جندب بجلى.
7. عبداللّه بن مغيره بجلى.
8. عبداللّه بن يحيى كاهلى.
9. مفضّل بن عمر كوفى.
10. هشام بن حكم.
11. يونس بن عبدالرحمن.
12. يونس بن يعقوب.
زمامداران معاصر:
1. مروان بن محمد اموى - معروف به مروان حمار- (126 - 132 ق.).
2. ابوالعباس سفاح عباسى (132 - 136 ق.).
3. منصور عباسى (136 - 158 ق.).
4. مهدى عباسى (158 - 169 ق.).
5. هادى عباسى (169 - 170 ق.).
6. هارون الرشيد (170 - 193 ق.).
امام موسى كاظم (ع) در عصر خلافت منصور عباسى به مقام امامت نايل آمد. از آن زمان تا سال 3 هجرى، سال وفات آن حضرت، چندين بار توسط خلفاى عباسى دستگير و زندانى گرديد. تنها در دوران خلافت هارون الرشيد به مدت چهار سال زندانى و در همان زندان به شهادت رسيد.
رويدادهاى مهم :
1. شهادت امام جعفر صادق (ع)، پدر ارجمند امام موسى كاظم (ع)، به دست منصور دواني
چگونگي به امامت رسيدن آن حضرت:
در زمان حيات امام صادق (ع) كساني از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ايشان اسماعيل امام خواهد شد. اما اسماعيل در زمان حيات پدر از دنيا رفت ولي كساني مرگ او را باور نكردند و او را همچنان امام دانستند پس از وفات حضرت صادق (ع) عده اي چون از حيات اسماعيل مأيوس شدند پسر او محمد بن اسماعيل را امام دانستند و اسماعيليه امروز بر اين عقيده هستند و پس از او پسر او را امام مي دانند و همينطور به ترتيب و به تفضيلي كه در كتب اسماعيليه مذكور است. پس از وفات حضرت صادق (ع) بزرگترين فرزند ايشان عبدالله نام داشت كه بعضي او را عبدالله افطحمي دانند اين عبدالله مقام و منزلت پسران ديگر حضرت صادق (ع) را نداشت و به قول شيخ مفيد در”ارشاد” متهم بود كه در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترين برادرانش از جهت سن و سال بود ادعاي امامت كرد و برخي نيز از او پيروي كردند اما چون ضعف دعوي و دانش او را ديدند روي از او برتافتند و فقط عده قليلي از او پيروي كردند كه فطحيه موسوم هستند.
ـ برادر ديگر امام موسي كاظم (ع) اسحق كه برادر تني آن حضرت بود به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود اما برادرش موسي كاظم (ع) را قبول داشت و حتي از پدرش روايت مي كرد كه او تصريح بر امامت آن حضرت كرده است.
ـ برادر ديگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردي سخي و شجاع بود و از زيديه جاروديه بود و در زمان مامون در خراسان وفات يافت اماجلالت قدر و علو شأن و مكارم اخلاق و دانش وسيع امام موسي كاظم (ع) بقدري بارز و روشن بود كه اكثريت شيعه پس از وفات امام صادق (ع) به امامت او گرويدند و علاوه بر اين بسياري از شيوخ و خواص اصحاب حضرت صادق (ع) مانند مفضل ابن عمر جعفي و معاذين كثير و صغوان جمال و يعقوب سراج نص صريح امامت حضرت امام موسي الكاظم (ع) را از امام صادق (ع) روايت كردند و بدين ترتيب امامت ايشان در نظر اكثريت شيعه مسجل گرديد.
شخصيت اخلاقي:
او در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگي ضرب المثل بود. بدان و بدانديشان را با عفو و احسان بيكران خويش تربيت مي فرمود. شبها بطور ناشناس در كوچه هاي مدينه مي گشت و به مستمندان كمك مي كرد. مبلغ دويست، سيصد و چهارصد دينار در كيسه ها مي گذاشت و در مدينه ميان نيازمندان قسمت مي كرد. صرار (كيسه ها) موسي بن جعفر در مدينه معروف بود. و اگر به كسي صره اي مي رسيد بي نياز مي گشت معذلك در اطاقي كه نماز مي گذارد جز بوريا و مصحف و شمشير چيزي نبود.
 برخورد حاكمان سياسي معاصر با امام:
مهدي خليفه عباسي امام را در بغداد بازداشت كرد اما بر اثر خوابي كه ديد و نيز تحت تأثير شخصيت امام از او عذرخواهي كرد و به مدينه اش بازگرداند گويند كه مهدي از امام تعهد گرفت كه بر او و فرزندانش قيام نكند اين روايت نشان مي دهد كه امام كاظم (ع) قيام را در آن زمان صلاح و شايسته نمي دانسته است و با آنكه از جهت كثرت عبادت و زهد به (العبد الصالح) معروف بوده است بقدري در انظار مردم مقامي والا و ارجمند داشته است كه او را شايسته مقام خلافت و امامت ظاهري نيز مي دانستند و همين امر موجب تشويش و اضطراب دستگاه خلافت گرديده و مهدي به حبس او فرمان داده است.
ـ زمخشري در (ربيع الابرار) آورده است كه هارون فرزند مهدي در يكي از ملاقاتها به امام پيشنهاد نمود فدك را تحويل بگيرد و حضرت نپذيرفت. وقتي اصرار زياد كرد فرمود مي پذيرم به شرط آن كه تمام آن ملك را با حدودي كه تعيين مي كنم به من واگذاري، هارون گفت حدود آن چيست؟ امام فرمود يك حد آن به عدن است حد ديگرش به سمرقند و حد سومش به افريقيه (آفريقا) و حد چهارمش كناره درياي خزر است. هارون از شنيدن اين سخن سخت برآشفت و گفت: پس براي ما چه چيز باقي مي ماند؟ امام فرمود:
مي دانستم اگر حدود فدك را تعيين كنم آن را به مامسترد نخواهي كرد (يعني خلافت و اداره سراسر كشور اسلام حق منست) از آن روز هارون كمر به قتل موسي بن جعفر (ع) بست. در سفر هارون به مدينه هنگام زيارت قبر رسول الله (ص) در حضور سران قريش و روساي قبايل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا بن عم و اين را از روي فخر فروشي به ديگران گفت. امام كاظم (ع) حاضر بود و فرمود: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا ابت (يعني سلام بر تو اي پدر من). مي گويند هارون دگرگون شد و خشم از چهره اش نمودار گرديد.
زندان نمودن امام و چگونگي شهادت:
 درباره حبس امام موسي (ع) به دست هارون الرشيد شيخ مفيد در ارشاد روايت مي كند كه علت گرفتاري و زنداني شدن امام، يحيي بن خالد بن بر مك بوده است زيرا هارون فرزند خود امين را به يكي از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث كه مدتي هم والي خراسان بوده است سپرده بود و يحيي بن خالد بيم آن را داشت كه اگر خلافت به امين برسد جعفربن محمد را همه كاره دستگاه خلافت سازد و يحيي و بر مكيان از مقام خود بيفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شيعه بود و قايل به امامت موسي (ع) و يحيي اين معني را به هارون اعلام مي داشت. سرانجام يحيي پسر برادر امام را به نام علي بن اسماعيل بن جعفر از مدينه خواست تا به وسيله او از امام و جعفر نزد هارون بدگويي كند. گويند امام هنگام حركت علي بن اسماعيل از مدينه او را احضار كرد و از او خواست كه از اين سفر منصرف شود. و اگر ناچار مي خواهد برود از او سعايت نكند. علي قبول نكرد و نزد يحيي رفت و بوسيله او پيش هارون بار يافت و گفت از شرق و غرب ممالك اسلامي مال به او مي دهند تا آنجا كه ملكي را توانست به هزار دينار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدينه امام و جمعي از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت يا رسول الله از تو پوزش مي خواهم كه مي خواهم موسي بن جعفر را به زندان افكنم زيرا او مي خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بريزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بيرون بردند و او را پوشيده به بصره  نزدوالي آن عيسي بن جعفربن منصور بردند.
 عيسي پس از مدتي نامه اي به هارون نوشت وگفت كه موسي بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز كاري ندارد يا كسي بفرست كه او را تحويل بگيرد يا من او را آزاد خواهم كرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربيع سپرد و پس از مدتي از او خواست كه امام را آزاري برساند اما فضل نپذيرفت و هارون او را به فضل بن يحيي بن خالد برمكي سپرد. چون امام در خانه فضل نيز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنيدن اين خبر در خشم شد و آخر الامر يحيي امام را  به سندي بن شاهك سپرد و سندي آن حضرت را در زندان مسموم كرد و چون آن حضرت از سم وفات يافت سندي جسد آن حضرت را به فقها و اعيان بغداد نشان داد كه ببيند در بدن او اثر زخم يا خفگي نيست. بعد او را در باب التبن در موضعي به نام مقابر قريش دفن كردند. تاريخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر يا پنجم يا بيست و پنجم رجب سال 3 ق در 55 سالگي گفته اند.
تأثير علمي آن بزرگوار:
امام هفتم (ع) با جمع روايات و احاديث و احكام و احياي سنن پدر گرامي و تعليم و ارشاد شيعيان، اسلام راستين را كه با تعاليم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحكام يافته بود حفظ و تقويت كرد و علي رغم موانع بسيار در راه انجام وظايف الهي تا آنجا پايداري كرد كه جان خود را فدا ساخت.


همچنان صدای پیامبر اکرم(ص) به گوش می‌رسد که فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه» تا پیام ولایت تا روز قیامت ابلاغ شود، برای این روز بزرگ اعمالی از جمله عقد اخوت و اطعام دادن توصیه شده است.

عید غدیر خم که همان بزرگ‌ترین جشن عالم فرا رسیده است و مسلمانان به خصوص شیعیان امیرالمؤمنین(ع) خود را برای برگزاری هر چه با شکوه‌تر آن آمده می‌کنند،‌ هجدهم ماه ذی‌الحجه که یادآور ابلاغ پیام امامت و ولایت به آحاد جامعه اسلامی است را عیدالله اکبر و عید آل محمد(ص) هم گفته‌اند که از جایگاه بسی عظیم برخوردار است به گونه‌ای که اعمالی متفاوت از سایر اعیاد دیگر برای آن توصیه شده است،‌آنچه در ادامه می‌آید تنها گوشه‌ای از اعمال عید غدیرخم است:

-افطارى دادن

در میان اعامل روز غدیر افطارى دادن به مؤمن جایگاهى والا دارد. بر اساس روایات در این عمل فضیلتى بزرگ نهفته است. امام على(ع) مى‏‌فرماید: کسى که مؤمن روزه‌‏دارى را در غدیر افطار دهد، مانند این است که ده فئام را افطار داده است، فردى پرسید: اى امیرمؤمنان(ع) فئام» چیست؟ حضرت فرمود: صد هزار پیامبر(ص) و صدیق و شهید، آنگاه ادامه داد: پس چگونه خواهد بود فضیلت کسى که جمعى از مؤمنین و مؤمنات را تکفل کند.

-عقد اخوت(برادر شدن)

روز ولایت روز برادرى است و روز برادرى روز ولایت است، این دو با یکدیگر پیوندى ناگسستنى دارند و حلقه وصلشان ایمان است؛ زیرا از سویى ایمان با ولایت پا مى‏گیرد و از سوى دیگر اهل ایمان برادر یکدیگرندانما المؤمنون اخوة»، به همین دلیل عقد برادرى یکى از آداب روز غدیر شمرده شده است.

این عقد به صورت زیر است: یکى از دو نفر دست راست خود را بر دست راست دیگرى مى‏‌گذارد و مى‏‌گوید:

وَآخَیْتُکَ فِى اللهِ، وَصافَیْتُکَ فِى اللهِ، وَصافَحْتُکَ فِى اللهِ، وَعاهَدْتُ اللهَ وَمَلائِکَتَهُ وَکُتُبَهُ وَرُسُلَهُ وَاَنْبِیآءَهُ وَالاَْئِمَّةَ الْمَعْصُومینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ عَلى اَنّى اِنْ کُنْتُ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَالشَّفاعَةِ وَاُذِنَ لى بِاَنْ اَدْخُلَ الْجَنَّةَ لا اَدْخُلُها اِلاّ وَاَنْتَ مَعى»

با تو در راه خدا برادر مى‌‏شوم، با تو در راه خدا راه صفا و صمیمیت در پیش مى‌‏گیرم، با تو در راه خدا دست مى‏‌دهم و با خدا، ملائکه، کتاب‌ها، فرستادگان و پیامبرانش و ائمه معصومین(ع) عهد مى‌‏بندم که اگر از اهل بهشت و شفاعت شده، اجازه ورود به بهشت یافتم، داخل آن نشوم مگر آنکه تو با من همراه شوى.

آنگاه دیگرى مى‏گوید: قَبِلْتُ» قبول کردم. سپس مى‌‏گوید: اَسْقَطْتُ عَنْکَ جَمیعَ حُقُوقِ الاُخُوَّةِ ما خَلاَ الشَّفاعَةَ وَالدُّعآءَ وَاِّیارَةَ»؛ جز شفاعت و دعا و زیارت، همه حقوق برادرى را ساقط کردم.

- پوشیدن لباس پاکیزه و نو

امام صادق(ع) فرمود: در روز غدیر لازم است مؤمن پاکیزه‏ترین و فاخرترین لباس خود را بپوشد، مرحوم میرزا جواد آقا تبریزى این عمل را از مستحبات مؤکد غدیر مى‌‏شمرد.

-تبریک و تهنیت

تبریک و تهنیت از برجسته‌‏ترین آداب هر عیدى است، در اسلام نیز سنت تبریک و تهنیت در عید غدیر جایگاهى ویژه یافته است.

امام صادق(ع) شیوه تهنیت گفتن در روز غدیر را چنین آموزش داده است: وقتى یکدیگر را ملاقات کردید، بگویید: الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَکْرَمَنَا بِهَذَا الْیَوْمِ وَ جَعَلَنَا مِنَ الْمُوفِینَ بِعَهْدِهِ إِلَیْنَا وَ مِیثَاقِهِ الَّذِی وَاثَقَنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَةِ وُلاَةِ أَمْرِهِ وَ الْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ‏ وَ لَمْ یَجْعَلْنَا مِنَ الْجَاحِدِینَ وَ الْمُکَذِّبِینَ بِیَوْمِ الدِّین»؛ سپاس خداى را که ما را به این روز گواهى داشت و ما را از مؤمنان و کسانى قرار داد که به پیمان و میثاقى که درباره والیان امرش و بر پا دارندگان قسط و عدالتش از ما گرفته است، وفا کردیم و ما را از انکارکنندگان و تکذیب‏کنندگان رستاخیز قرار نداد.

-تبسم

امام رضا(ع) فرمود: روز غدیر روز تبسم به روى مؤمنان است، کسى که در این روز به روى برادر مؤمنش تبسم کند، خداوند، در روز قیامت، نظر رحمت به او مى‏‌افکند، هزار حاجتش را برآورده ساخته و قصرى از در سفید برایش بنا مى‏‌کند و صورتش را زیبا مى‏‌سازد.

-جشن گرفتن

امام رضا(ع) در عید غدیر احوال کسان و اطرافیان خود را تغییر داد و وضع تازه‏‌اى در آنان ایجاد کرد.

-حمد کردن

پیامبر(ص) فرمود: یکى از سنت‌ها این است که مؤمن، در روز غدیر 100 بار بگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ».

-دید و بازدید

امام رضا(ع) فرمود: کسى که در روز غدیر به دیدار مؤمنى برود خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد و قبرش را وسیع مى‏سازد، هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کرده، به او بشارت بهشت مى‏دهند.

-روزه

امام على(ع) فرمود: اگر بنده مخلصى در روزه این روز اخلاص داشته باشد، همه روزهاى دنیا توان برابرى با آن را ندارد؛ به عبارت دیگر، اگر کسى تمام روزهاى دنیا زنده باشد و همه را روزه‌‏دار سپرى کند، ثوابش کمتر از ثواب روزه این روز خواهد بود، با این وجود روزه روز غدیر خم نزد خداوند در هر سال برابر با صد حج و صد عمره مقبول است

-زیارت

یکى از اعمال روز غدیر زیارت امیرمؤمنان على(ع) است.

-زینت دادن

امام رضا(ع) فرمود: روز غدیر روز زینت است، کسى که براى روز غدیر زینت کند خداوند همه گناهان کوچک و بزرگش را آمرزیده، فرشتگانى به سویش مى‏‌فرستد تا حسنات او را بنویسند و تا عید غدیر سال بعد بر درجات او بیفزایند.

-صدقه دادن

روز غدیر یکى از مستحبات مؤکد صدقه دادن است. امام على(ع) فرمود: فضیلت یک درهم که در روز غدیر داده شود، با فضیلت 200 هزار درهم برابر است.

-صلوات فرستادن

امام صادق(ع) فرمود: در روز غدیر، بر محمد و اهل بیتش صلوات بسیار مى‏‌فرستی.

-طعام دادن

امام رضا(ع) در فضیلت این عمل فرمود: کسى که مؤمنى را در روز غدیر غذا دهد، مانند فردى است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است.

-عبادت

امام رضا(ع) فرمود: غدیر روزى است که خداوند بر مال کسى که در آن عبادت کند، مى‏‌افزاید.

-عطر زدن

بر اساس برخى از روایات امام صادق(ع) مؤمنان را به استعمال عطر در روز غدیر سفارش کرده است.

-غسل کردن

علماى شیعه بر استحباب غسل در روز غدیر اجماع دارند و آن را مستحب مؤکد مى‏‌دانند، بهتر این است که غسل در اول روز انجام گیرد.

-مصافحه

امام على(ع) فرمود: وقتى در روز غدیر یکدیگر را ملاقات کردید، به هم دست بدهید و سلام کنید.

-نماز شب عید غدیر

این نماز 12 رکعت است، هر دو رکعت یک تشهد دارد و در پایان رکعت دوازدهم باید سلام داد، در هر رکعت، بعد از سوره حمد»، سوره توحید» 10 بار و آیةالکرسى یک بار خوانده مى‏شود. در رکعت دوازدهم باید هر یک از حمد» و توحید» را هفت بار خوانده و این ذکر را 10 بار در قنوت تکرار کرد: لا إلهَ إلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ یُحْیی وَیُمِیتُ وَهُوَ حَیّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلى‏ کُلّ شَی‏ءٍ قَدِیرٌ».

در دو سجده رکعت آخر، این ذکر 10 بار خوانده مى‏شود: سبحان من احصى کل شى علمه سبحان من لا ینبغى التسبیح الا له سبحان ذى المن و النعم سبحان ذى الفضل و الطول سبحان ذى العز و الکرم اسألک بمعا قد العز من عرشک و منتهى الرحمة من کتابک و بالاسم الاعظم و کلماتک التامة ان تصلى على محمد رسولک و اهل بیته الطیبین الطاهرین و ان تفعل بى کذا و کذا»(به جاى کذا و کذا حاجت خود را ذکر کند) و سپس بگوید: انَّکَ سَمِیعٌ مُجِیبٌ».

-نماز روز عید غدیر

نیم ساعت پیش از ظهر غدیر، دو رکعت نماز مستحب است. در هر رکعت بعد از حمد»، سوره‏هاى توحید»، قدر» و آیةالکرسى» 10 بار خوانده مى‏شود.

- دعا

این دعا را که سید بن طاوس از شیخ مفید نقل کرده است،‌ بخواند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَعَلِىٍّ وَلِیِّکَ وَالشَّاْنِ وَالْقَدْرِ الَّذى خَصَصْتَهُما بِهِ دُونَ خَلْقِکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلِی وَاَنْ تَبْدَءَ بِهِما فى کُلِّ خَیْرٍ عاجِلٍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الاْئِمَّةِ الْقادَةِ وَالدُّعاةِ السّادَةِ وَالنُّجُومِ اّاهِرَةِ وَالاْعْلامِ الْباهِرَةِ وَساسَةِ الْعِبادِ وَاَرْکانِ الْبِلادِ وَالنّاقَةِ الْمُرْسَلَةِ وَالسَّفینَةِ النّاجِیَةِ الْجارِیَةِ فِى الْلُّجَجِ الْغامِرَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ خُزّانِ عِلْمِکَ وَاَرْکانِ تَوْحِیدِکَ وَدَعآئِمِ دینِکَ وَمَعادِنِ کَرامَتِکَ وَصِفْوَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ الاْتْقِیآءِ الاْنْقِیآءِ النُّجَبآءِ الاْبْرارِ وَالْبابِ

الْمُبْتَلى بِهِ النّاسُ مَنْ اَتاهُ نَجى وَمَنْ اَباهُ هَوى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اَهْلِ الذِّکْرِ الَّذینَ اَمَرْتَ بِمَسْئَلَتِهِمْ وَذَوِى الْقُرْبَى الَّذینَ اَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَفَرَضْتَ حَقَّهُمْ وَجَعَلْتَ الْجَنَّةَ مَعادَ مَنِ اقْتَصَّ اثارَهُمْ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ کَما اَمرَوُا بِطاعَتِکَ وَنَهَوْا عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَدَلّوُا عِبادَکَ عَلى وَحْدانِیَّتِکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَنَجیبِکَ وَصَفْوَتِکَ وَاَمینِکَ وَرَسُولِکَ اِلى خَلْقِکَ وَبِحَقِّ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَیَعْسُوبِ الدّینِ وَقاَّئِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلینَ الْوَصِىِّ الْوَفِىِّ وَالصِّدّیقِ الاْکْبَرِ وَالْفارُوقِ بَیْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ وَالشّاهِدِ لَکَ وَالدّالِّ عَلَیْکَ وَالصّادِعِ بِاَمْرِکَ

وَالْمُجاهِدِ فى سَبیلِکَ لَمْ تَاْخُذْهُ فیکَ لَوْمَةُ لاَّئِمٍ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَنى فى هذَا الْیَوْمِ الَّذى عَقَدْتَ فیهِ لِوَلِیِّکَ الْعَهْدَ فى اَعْناقِ خَلْقِکَ وَاَکْمَلْتَ لَهُمُ الّدینَ مِنَ الْعارِفینَ بِحُرْمَتِهِ وَالْمُقِرّینَ بِفَضْلِهِ مِنْ عُتَقآئِکَ وَطُلَقائِکَ مِنَ النّارِ وَلا تُشْمِتْ بى حاسِدِى النِّعَمِ اَللّهُمَّ فَکَما جَعَلْتَهُ عیدَکَ الاْکْبَرَ وَسَمَّیْتَهُ فِى السَّمآءِ یَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَفِى الاْرْضِ یَوْمَ الْمیثاقِ الْمَاْخُوذِ وَالجَمْعِ المَسْئُولِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَقْرِرْ بِهِ عُیُونَنا

وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلَنا وَلا تُضِلَّنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَاجْعَلْنا لاِنْعُمِکَ مِنَ الشّاکِرینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا الْیَوْمِ وَبَصَّرَنا حُرْمَتَهُ وَکَرَّمَنا بِهِ وَشَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ وَهَدانا بِنُورِهِ یا رَسُولَ اللّهِ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ عَلَیْکُما وَعَلى عِتْرَتِکُما وَعَلى مُحِبِّیکُما مِنّى اَفْضَلُ السَّلامِ ما بَقِىَ اللّیْلُ وَالنَّهارُ وَبِکُما اَتَوَجَّهُ اِلىَ اللّهِ رَبّى وَرَبِّکُما فى نَجاحِ طَلِبَتى وَقَضآءِ حَوآئِجى وَتَیْسیرِ اُمُورى اَللّهُمَّ

اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هذَا الْیَوْمِ وَاَنْکَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ سَبیلِکَ لاِطْفآءِ نُورِکَ فَاَبَى اللّهُ اِلاّ اَنْ یُتِمَّ نُورَهُ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَاکْشِفْ عَنْهُمْ وَبِهِمْ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ الْکُرُباتِ اَللّهُمَّ امْلاَءِ الاْرْضَ بِهِمْ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً وَاَنْجِزْ لَهُمْ ما وَعَدْتَهُمْ اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ


تولد زينب(س) و گريه پيامبر بر مصايب آن

زينب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:

((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).

فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديداً ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!

ویژه نامه,حضرت زینب,زینب,ولادت حضرت زینب,ویژه نامه ولادت حضرت زینب,ویژه نامه حضرت زینب,گریه پیامبر,روز پرستار,حرم حضرت زینب,روایت از حضرت زینب

رسول خدا (ص) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)).

در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).(1)

ولادت و پرورش زينب

درست ترين گفتار آن است كه سيدتنا زينب كبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنيا آمده ، و تربيت و پرورش ‍ آن دره يتيمه و مرواريد گرانبها و بى مانند در كنار پيغمبر اكرم (ص) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و غذاي خود را از وجود مطهر زهراي مرضيه(س) تناول نموده ، و از دست پسر عموى پيغمبر، اميرالمؤ منين (ع) غذا و خوراك خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاكيزه ، و با سعادت و نيكبختى ، و پرورش يافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاكدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشيده شده ، و پنج تن اصحاب كساء به تربيت و پرورش و تعليم و آموختن و تهذيب و پاكيزه گردانيدن او قيام نموده و ايستادگى داشتند، و همين بس است كه مربى و مؤ دب و معلم او ايشان باشند.(2)

گريه جبرئيل بر مصايب زينب (س)

روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (س)، حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: ((خداوند به من خواهرى عطا كرده است )). پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: ((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟)).< p/> پيامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.))

تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض ‍ كرد: ((اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.))

پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد.

حضرت زهرا (س) پرسيد: ((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند))(3)

بشارت تولد زينب و گريه على (ع)

ویژه نامه,حضرت زینب,زینب,ولادت حضرت زینب,ویژه نامه ولادت حضرت زینب,ویژه نامه حضرت زینب,گریه پیامبر,روز پرستار,حرم حضرت زینب,روایت از حضرت زینب

هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.

در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده

اميرالمؤ منين (ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟))

على (ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.

چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))(4)

نامگذارى زينب از طرف خداوند

هنگامى كه زينب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش اميرالمؤ منين (ع) آورده و گفت : اين نوزاد را نامگذارى كنيد! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .

در اين ايام حضرت رسول اكرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤ منين على (ع) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم .

در اين هنگام جبرئيل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(ص) ابلاغ كرده و گفت :

نام اين نوزاد را ((زينب )) بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است .

بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پيامبر اكرم (ص) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد.(5)

فرزند فاطمه

ویژه نامه,حضرت زینب,زینب,ولادت حضرت زینب,ویژه نامه ولادت حضرت زینب,ویژه نامه حضرت زینب,گریه پیامبر,روز پرستار,حرم حضرت زینب,روایت از حضرت زینب

عليا حضرت زينب ، نخستين دخترى است كه از فاطمه (س) به دنيا آمده ، و او پس از امام حسن و امام حسين (ع) بزرگترين فرزندان فاطمه (س) بوده ، و نيز گفته اند:

دليل بر آن است كه راويان حديث و بيان كنندگان اخبار در ايام اضطهار - يعنى روزگار غلبه و چيرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤ منين - هر گاه مى خواستند از اميرالمؤ منين على (ع) روايتى نقل كنند مى گفتند:

اين روايت از ابى زينب است ، و اينكه اميرالمؤ منين (ع) را به اين كنيه مى ناميدند، براى آن است كه زينب كبرى (س) پس از امام حسن و امام حسين - عليهماالسلام - بزرگترين فرزندان آن حضرت بوده ، و اميرالمؤ منين (ع) نزد دشمنانش به اين كنيه معروف نبوده است .(6)

تغذيه زينب از زبان پيامبر

حضرت زينب (س) مانند دو برادرش حسن و حسين (ع) از زبان رسول الله (ص) تغذى مى كرد.

همان طور كه در بسيارى از اخبار آمده است ، پيغمبر (ص) زبان خود را در دهان حسنين مى گذاشت ، آنان با مكيدن زبان پيغمبر تغذيه مى شدند و از همين طريق گوشت و پوست بدنشان مى روييد و رشد مى كرد، در مورد حضرت زينب (س) نيز همين عمل را انجام مى داد.

در جلد اول از كتاب خرايج راوندى (صفحه 94) معجزه يكصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع) چنين روايت كرده است :

امام صادق (ع) فرمود: پيغمبر (ص) پيوسته نزد فرزندان شير خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذيه مى كرد و سپس به فاطمه (س) مى فرمود به آنان شير ندهيد))(7)

لقب هاى حضرت زينب (س)

الف ) زينب كبرى : اين لقب براى مشخص شدن و تمييز دادن او از ساير خواهرانش (كه از ديگر ن اميرمؤ منان به دنيا آمده بودند) بود.

ب )الصديقة الصغرى : چون (( صديقة )) لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (س) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را (( صديقه صغرى )) ملقب كردند.

ج ) عقيله / عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين :

(( عقيله )) به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.

د) ديگر لقب ها:

از ديگر لقب هاى حضرت زينب ، موثقه عارفه ، عالمه غيرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و كامله است . (8)

كنيه حضرت زينب (س)

كنيه آن عليا حضرت (( ام كلثوم )) است ، و اين كه ايشان را (( زينب كبرى )) مى گويند، براى آن است كه فرق باشد بين او و بين كسى از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است .

چنان كه ملقبه به (( صديقه صغرى )) شده است ، براى فرق بين او و مادرش صديقه كبرى فاطمه زهراصلوات الله عليهما. (9)

پاورقي :

1- خطابه زينب كبرى (س) پشتوانه انقالب امام حسين (ع) صفحات 55 - 57 اثر دانشمند محترم محمد مقيمى از انتشارات سعدى ، به نقل از طراز المذهب ، ص 32 و 22.

2- زينب كبرى ، ص 139.

3- الخصائص اينبيه ، ص 155 ناسخ التواريخ زينب (س) ص 47

4- ناسخ التواريخ حضرت زينب كبرى (س)، ج 1، ص 45 و 46.

5- فاطمه زهرا (س) دل پيامبر، ص 854

6- زينب كبرى ، ص 137 و 138

7- پيام آور كربلا، ص 17

8- ره توشه راهيان نور، ص 258.

9- زينب كبرى ، ص 137.


ولادت

حضرت زینب كبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.

نام، لقب و كنیه آن حضرت: نام مبارك آن بزرگوار زینب، و كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شریكة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، كامله و .

پدر بزرگوار آن حضرت، حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها مي باشد.

همسر گرامى آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. براى آن بانوى بزرگوار سه پسر به نامهاى على، عون، و جعفر و یك دختر به نام ام كلثوم ذكر شده است.

پرستارى مادر

روزهايى بر حضرت فاطمه زهرا (س ) گذشت كه بر اساس دردهاى فراوان حدود90 روز بسترى بود. ناگفته پيداست كه چنين بيمارى نياز به پرستار دارد، لذا حضرت زينب در سن 5 سالگى از مادر پذيرايى و پرستارى مى كرد و متاءسفانه طولى نكشيد كه به فراق مادر مبتلا گرديد.

القاب حضرت زينب (س )

عالمه غير معلمه : داناى نياموخته فهمة غير مفهمه : فهميده بى آموزگار كعبة الرزايا: قبله رنجها.

نائبة اهراء: جانشين و نماينده حضرت زهرا (س ) نائبة الحسين : جانشين و نماينده حضرت حسين (ع ) مليكة الدنيا: ملكه جان ، شهبانوى گيتى

عقيلة النساء: خردمند بانوان .

عديلة الخامس من اهل الكساء: همتاى پنجمين نفر از اهل كساء.

شريكة الشهيد: انباز شهيد.

كفيلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد.

ناموس رواق العظمه : ناموس حريم عظمت و كبريايى .

سية العقائل : بانوى بانوان خردمند.

سر ابيها: راز پدرش على (ع )

سلالة الولاية : فشرده و خلاصه و چكيده ولايت .و ليدة الفصاحة : زاده شيوا سخنى .

شقيقة الحسن : دلسوز و غمخوار حضرت حسن (ع ).

عقيلى خدر الرسالة : خردمند پرده نشينان رسالت .

رضيعة ثدى الولاية : كسى كه از ولايت شير خورده .

بليغة : سخنور رسا.

فصيحة : سخنور گويا.

صديقة الصغرى : راستگوى كوچك (در مقابل صديقه كبرى ).

الموثقة : بانوى مورد اطمينان .

عقيلة الطالبين : بانوى خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بين طالبيان ).

الفاضلة : بانوى با فضيلت .

الكاملة : بانوى تام و كامل .

عابدة آل على : پارساى خاندان على

عقلية الوحى : بانوى خردمند وحى

شمسة قلادة الجلالة : خورشيد منظومه بزرگوارى و شكوه .

نجمة سماء النبالة : ستاره آسمان شرف و كرامت .

المعصومة الصغرى : پاك و مطهره كوچك .

قرينة النوائب : همدم و همراه ناگوارى ها.

محبوبة المصطفى : مورد محبت و محبوب حضرت رسول (ص ).

قرة عين المرتضى : نور چشم حضرت على (ع ).

صابرة محتسبة : پايدارى كننده به حساب خداوند براى خداوند.

عقيلة النبوة : بانوى خردمند پيامبرى .

ربة خدر القدس : پرونده پرده نشينان پاكى و تقديس .

قبلة البرايا: كعبه آفريدگان .

رضيعة الوحى : كسى كه از وحى شير مكيده است .

باب حطة الخطايا: دروازه آمرزش گناهان .

حفرة على و فاطمه : مركز جمع آورى دوستى و محبت على (ع ) و فاطمه (س ).

ربيعة الفضل : پيش زاده فضيلت و برترى .

بطلة كربلاء: قهرمان كربلا.

عظيمة بلواها: بانويى كه امتحانش بس بزرگ بود.

عقلية القريش : بانوى خردمند از قريش .

الباكية : بانوى گريان .

سليلة اهراء: چكيده و خلاصه حضرت زهرا (س ).

امنية الله : امانت دار الهى .

آية من آيات الله : نشانى از نشانه هاى خداوند.

مظلومة و حيدة : ستمديده بى كس .


نامگذارى زينب (س) از طرف خداوند:

هنگامى كه زينب (س ) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س ) او را نزد پدرش اميرالمؤمنين آورده و گفت:
 اين نوزاد را نامگذارى كنيد.حضرت فرمود:
 من از رسول خدا جلو نمى افتم.در اين ايام حضرت رسول اكرم  در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤمنين على (ع) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد.رسول خدا (ص ) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم. در اين هنگام جبرئيل فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر ابلاغ كرده و گفت:  نام اين نوزاد را  زينب بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است. بعد مصايب و
 مشكلاتى كه بر آن حضرت وارد خواهد شد را ، بازگو كرد.
 پيامبر اكرم گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين  گريسته باشد. 

فاطمه زهرا دل پيامبر، ص 854


ماه ربیع الثانی(ربیع الآخر) چهارمین ماه از ماه های قمری است. در روایات اسلامی و کتب دعا، اعمال زیادی برای این ماه ذکر نشده است. در اینجا به نمونه هایی از آداب و حوادث مهم این ماه اشاره می کنیم.

روز اول:

از مهم ترین اعمال ماه ربیع الثانی؛ چنانچه در تمام ماه های قمری در کتاب های دعا ذکر شده است؛ دعا و نماز در اول ماه است. هم چنین؛ در ایـن روز بـخـوانـد دعـایـی را کـه سـیـد بـن طـاووس نقل فرموده: اللهم انت اله کل شی.»

روز چهارم:

تولد حضرت عبدالعظیم حسنی، در سال 173 هجری قمری.

یکی از چهره های شاخص اصحاب ائمه علیهم السلام، حضرت عبدالعظیم حسنی است که در شمار اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام بوده و مورد تمجید فراوان قرار گرفته است. حضرت عبدالعظیم از نوادگان امام حسن مجتبی بود که در شهر مدینه به دنیا آمد. ایشان فردی پرهیزگار و اندیشمند که بعد از ائمه بزرگوار هم عصر خویش به طور مستقیم، نقل حدیث کرده است. ایشان در زمان امامت امام هادی علیه السلام به پیشنهاد آن حضرت برای هدایت مردم به ایران مهاجرت کرد و در شهر ری در نزدیکی تهران کنونی مسکن گزید. آمدن حضرت عبدالعظیم به ری هم نشانه وجود تشیع در این شهر بوده و هم خود زمینه ای برای رشد دعوت شیعی شده است حضرت عبدالعظیم حسنی احتمالا در حدود سال 250 هجری به درجه رفیع شهادت نایل شد.

روز هفتم:

منع شیاطین از رفتن به آسمان بالاتر با پرتاب شهاب سنگ های آتشین توسط ملائکه، 20 روز پس از ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم.

روز هشتم:

در این روز در سال 232 هجری قمری ولادت امام حسن عسکری عـلیـه السـلام در شهر سامرا بوده واقـع شـده است. نـام والده آن جـنـاب را حـدیـث» و بـعـضـی سـلیـل» گـفـتـه اند و آن معظمه در نهایت عفت و صلاح و ورع و تقوی و از عارفات صـالحات و مفزع شیعه بوده است. علامه مجلسی رحمه الله در زاد المعاد فرموده و شـیـخ مـفـیـد نـیـز نقل کرده اسـت کـه در روز دهـم مـاه ربـیـع الثـانـی سـال 232 هجری قمری، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام متولد شـده اسـت.

روز دهم:

وفات کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در سال201 هجری قمری.

حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، خواهر گرامی امام رضا(علیه السلام) در سال 173 ق. در مدینه به دنیا آمد. ایشان بانویی سخنور، معلمی توانا و در زهد و تقوا برجسته بود، حضرت معصومه (س) یک سال پس از ورود برادرش به خراسان به قصد دیدار وی از مدینه به سمت خراسان حرکت کرد، اما پس از حوادثی که در شهر ساوه برای آن حضرت پیش آمد، بیمار شد. این بانوی مکرمه و مجلله چون، در شرافت و فضیلت شهر قم احادیثی را از پدران خود شنیده بود، عزم این شهر کرد و پس از هفده روز توقف در قم، به ملکوت اعلی پیوست آن حضرت در قم مدفون است و آرامگاه با شکوه دختر امام موسی کاظم در قم، محفل و زیارتگاه مردم و دانشمندان با فضیلت است همچنین حوزه مهم علمی و دینی قم در کنار حرم ایشان شکل گرفته است.

روز سیزدهم:

شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بنا به روایتی؛ به روایت مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب، شهادت فاطمه زهرا(س) در این روز بوده است.[1] در سال یازدهم هجرت هفتاد و پنج روز که از رحلت پیامبر بزرگ اسلام گذشته بود، حادثه دردناک و غم انگیز شهادت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) در مدینه منوره به وقوع پیوست.

بسیاری از علما و مورخان اسلام آن را پذیرفته اند همانند شیخ کلینی و شیخ مفید و سید هاشم بحرینی و. چه بسا مستند آنان روایتی است که ابوعبیده از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: همانا بعد از رحلت رسول خدا-فاطمه(س)- هفتاد و پنج روز بیشتر زندگی نکرد، در این مدت اندوه بسیار او را فرا گرفته بود جبرئیل بر او نازل می گشت و به او تسلیت می گفت و روان او را آرامش می داد و از چگونگی حال پیامبر در عالم آخرت آگاهش می نمود و اخبار و حوادث آینده را نسبت به فرزندانش مطرح می کرد، که حضرت علی علیه السلام آنها را می نوشت. بعضی شهادت آن حضرت را نود و پنج روز بعد از رحلت پیامبر دانسته اند.

روز چهاردهم:

قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی به خونخواهی شهدای کربلا در کوفه سال66 هجری قمری. برخی از مورخان آغاز قیام او را چهاردهم ربیع الاوّل ذکر کرده اند.

پس از شهادت امام حسین علیه السلام و قیام توابین، نفرتی عمیق از بنی امیه در میان مسلمین ایجاد شد. به دنبال شکست قیام توابین، باقی مانده آن ها به گرد مختار بن ابو عبیده ثقفی جمع شدند. مختار به داعیه خون خواهی امام حسین علیه السلام و دعوت به محمد حنفیه برادر آن حضرت، در کوفه قیام کرد و آن شهر را تصرف نمود مختار قاتلان و کسانی را که در شهادت امام حسین علیه السلام نقش داشتند به قتل رساند و انتقام اهل بیت را از اشقیای زمان گرفت. مختار ثقفی حدود یک سال بر کوفه حکومت کرد. اما از سپاهیان مصعب به زبیر شکست خورد و کشته شد.

روز بیست و دوم:

وفات موسی مبرقع پسر امام جواد علیه السلام در ماه ربیع الثانی سال 292 قمری روی داده است.

نام: موسی، کنیه: ابوجعفر، لقب: مبرقع، که از شدت زیبایی بر جمال مبارک نقاب می زد. نام پدر: جواد الائمه علیه السلام و مادر آن حضرت کنیز بود.

جناب موسی مبرقع علیه السلام پسر حضرت جواد علیه السلام در سال 296 هجری در شهر قم وفات یافت. به نقلی وفات آن جناب در هشتم ربیع الثانی بوده است.[2]

بنابر قول دیگری در 14 ربیع الثانی وفات موسی مبرقع واقع شده است. قبر آن بزرگوار در چهل اختران قم خیابان آذر مشهور است.[3] ایشان از اولین سادات رضوی بود که در سال 256 هجری قمری وارد قم گردید. او به طور دائم بر صورت خود برقعی داشت، ولی مردم عرب ساکن قم او را از قم بیرون کردند، و او به کاشان رفت و در آنجا مورد احترام قرار گرفت.

بعد از آمدن ابوالصدیم حسین بن علی بن آدم و مرد دیگری از رؤسای قم، عرب های قم متوجه شدند موسی چه کسی بوده است، و آن بزرگوار را به قم بازگرداندند و خانه ای برای او آماده کردند. همچنین در روستاهای متعدد زمین و باغ برای او خریدند و خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه، دختران حضرت جواد علیه السلام به قم آمدند، و بر او وارد شدند. هنگامی که جناب موسی مبرقع در قم از دنیا رفت، امیر قم عباس بن عمرو غنوی بر او نماز خواند، و در محل کنونی که در قم معروف است و قبلاً خانه محمد بن حسن بن ابی خالد اشعری ملقب به شنبوله بود، دفن شد. کلینی رحمه الله در کافی به سند معتبر نقل کرده که جناب موسی مبرقع تولیت اوقاف را از جانب امام علیه السلام داشته اند.[4]

روز سی ام:

وفات زینب بنت خزیمه، همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سال چهارم قمری در آخرین روز از ماه ربیع الاول اتفاق افتاده است.

 

پی نوشت ها: 


[1] مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص406.

[2] مستدرک سفینة البحار، ج5، ص230.

[3] مرآة العقول، ج6، ص128.

[4] کلینی، الکافی، ج1، ص261.


هفته وحدت؛ تاریخچه و علت نامگذاری هفته وحدت مصادف با فاصله بین 12 ربیع الاول و 17 ربیع الاول می باشد. هفته وحدت به دلیل وجود اختلاف نظر در تاریخ میلاد پیامبر به وجود آمده است فاصله میان 12 ربیع الأول که سالگرد ولادت بیامبر اکرم (ص) بنا بر روایات أهل سنت تا 17 ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد (ص) بنا بر روایات موجود در شیعه است، از سوی امام خمینی ره، به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است. علت نامگذاری هفته وحدت پیروزی انقلاب اسلامی که در سایه وحدت
اهل سنت، دوازدهم ماه ربیع الاول و شیعیان هفدهم این ماه را سالروز ولادت پیامبر گرامی اسلام (ص) می‎دانند. حضرت امام خمینی (ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که خود از منادیان وحدت در جهان اسلام بودند، از این مساله برای اتحاد و نزدیک شدن گروه‌های اسلامی استفاده کردند و فاصلۀ بین این دو تاریخ ( 12 تا 17 ربیع الاول) را "هفتۀ وحدت" نام‎گذاری کردند. این هفته، فرصت مناسبی است تا ضرورت همبستگی و یک‎دلی جهان اسلام به ویژه در این زمان پُر از فتنه و آشوب، با دقت
نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر(عج) است، بلكه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. تولد حضرت مهدی (عج) حکیمه خاتون علیهاالسلام، عمه امام حسن عسکری علیه السلام نقل می کند: وقتی هنگام تولد مهدی(عج) رسید، امام زمان(عج) را دیدم رو به قبله به سجده افتاد. سپس دستش را بلند کرد و گفت: به یکتایی خدا گواهی می دهم و اینکه جدّم، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، و پدرم امیرمؤمنان علیه السلام ، وصی رسول خداست».
شهادت امام حسن عسگری (ع) روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری، روز دردآلودی برای شهر سامرا بود؛ زیرا خبر شهادت امام عسکری در عنفوان جوانی همه جا را فرا گرفت. بازارها تعطیل شد و توده های محرومی که محبت خود را نسبت به امام، از ترس سرکوب نظام، نهان می داشتند، امروز عنان عواطف خروشان خویش را از کف دادند و شتابان وگریان به سوی خانه امام حرکت کردند. کرامت امام حسن عسگری (ع) علی بن زید گفت: من اسبی داشتم و بدان می نازیدم و در هر جا از او سخن می گفتم.
فرارسیدن ایام سالگرد وفات حضرت محمد مصطفی(ص) و شهادت مظلومانه سبط اکبر پیامبر ، امام حسن مجتبی(ع) و شهادت غریبانه هشتمین پیشوای معصوم ، حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) بر تمامی مسلمان تسلیت باد. وفات جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الأنبیاء محمد بن عبدالله(ص) در 28 صفر سال 11 هجری در سن 63 سالگی بوده است. رسول گرامی و اهل بیت وی، مظهر تامّ اسمای الهی و آیینه تمام نمای صفات جمال و جلال حقّ اند.
اربعین حسینی یکی از روزهای خاص خداوند است. یوم‌اللهی که مکمل و متمم جریان خونبار و غرورآفرین عاشوراست. اربعین از روزهای زنده‌نگه‌داشتنیِ مذهب تشیع و برگ همیشه سبزی بر درخت همیشه سرخ شهادت است. اربعین کتابی سراسر حماسه است که هیچ مغرضی را توان محو نمودن نوشته‌های آن نیست. اربعین صدای عدالت علوی است که در افقی به پهنای تاریخ، ضمیر بیدار هر شنونده‌ی اهل دلی را نوازش می‌کند. اربعین حسینی جویباری همیشه جاری از چشمه‌ی همیشه جوشان عاشوراست.
عاشورای حسینی تجلی خورشید عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی گذشت، پیامد عاشورا همانگونه که برای اهل‌بیت امام حسین دشوار و جانکاه بود برای پیروان و ارادت‌مندان امام حسین (ع) پیام و سخن دارد و لازم است از پیام‌های عاشورا حداقل در طول سال و هر از چندگاهی یادآوری شود تا شور و شعور حسینی چون خون حیات‌بخش در زندگی روزمره‌ی ما جریان داشته باشد و این زندگی توأم با مبارزه برای رسیدن به تعالی و پیشرفت معنوی باشد. لازم است تا سه پیام را به عنوان ماندگارترین پیام‌های عاشورا
اعمال ماه صفر علت نامگذاری ماه صفر ماه صفر دومین ماه قمری است که برای آغاز آن اعمالی ذکر شده از جمله نماز، روزه و خواندن قرآن . در نامگذاری این ماه دو جهت ذکر شده است، یکی اینکه از "صُفْرَة(زردی)" گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است. دلیل دیگر اینکه از "صِفْر(خالی)" گرفته شده، زیرا مردم پس از پایان ماههای حرام، روانه جنگ می‌شدند و شهرها خالی می‌شد. علت نامگذاری ماه صفر ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها